روشن است که فقر و محرومیت و ناکامی همیشه نتیجه اقدام انفرادی افراد و خانواده ها نیست و در بسیاری از موارد به صورت قهری به آنها تحمیل شده است.معلولیت ها، زندگی در مناطق محروم، بی سرپرستی و بدسرپرستی و ... جذابیتی ندارند که افراد داوطلبانه به انتخاب آنها بپردازند. به همین دلیل است که دولت ها با شناسایی ریشه این ناکامی ها در سرزمین خود به حمایت از کسانی می پردازند که، به هر دلیلی، در سطحی بسیار پایین تر از استانداردهای زندگی به سر می برند.
تعریف توانمند سازی و مراحل اجرای آن
تعریف توانمند سازی
باون و لاولر که در این زمینه تحقیقات گسترده ای را انجام داده اند توانمند سازی را به مشارکت افراد در چهار مرحله سازمانی دانسته اند. در آغاز : دادن اطلاعات در خصوص عملکرد سازمان. دوم : دادن توانایی و دانش به کارکنان برای درک مشارکت در عملکرد سازمان ، سوم : اعطاء پاداش مبتنی بر عملکرد کارکنان و چهارمین مرحله : انجام تصمیمگیری به گونه ای که بر هدایت و عملکرد سازمان تاثیر بگذارد
تعریف توانمند سازی
محققین دیگر سعی داشتهاند تجربیات و نوشته های خود را به صورت طبقه بندی شده ارائه کنند. کویین و اسپریتزرتوانمندسازی را در دو دیدگاه ارائه کرده اند:
1 – دیدگاه مکانیسم : مدیران و محققین بر این باورند که توانمندسازی تفویض اختیار در تصمیم گیری در درون مرزهایی مشخص و واگذاری مسئولیت به افراد که به ارزیابی کارهای خود بپردازند.
2 – دیدگاه ارگانیک: مدیران و محققین بر این باورند که توانمندسازی توانایی ریسک پذیری ، توسعه و تغییرات و درک نیاز کارمندان است. ایجاد مدل رفتاری توانمندسازی کارکنان ساخت تیم جهت تشویق انجام کارهای مشارکتی بین افراد و صحت گذاشتن بر عملکرد افراد می باشد .
تعریف توانمند سازی
نهایتاً آنان اشاره دادند که «توانمندسازی در اعتقادات اساسی و نگرش افراد تعریف می شود... توانمندسازی احساس عزم شخصی ( کفایت نفس) به افراد می دهد... توانمند سازی احساس شایستگی به افراد می دهد... توانمندسازی احساس تاثیر گذاری به افراد میدهد». می توان پیدا کرد، که عناصر شناختی توانمندسازی در تعریف زیر اشاره کرده است.
توانمندسازی یعنی دادن قدرت؛ قدرت دارای معنای متفاوتی است. اختیار، همچنین توانمندسازی میتواند اختیار نیز معنا دهد، ظرفیت، شایستگی ... به هر حال قدرت همیشه به معنای انرژی است بنابراین توانمندسازی می تواند معنای انرژی دادن هم باشد واژه توانمندسازی برای ارجاع محتوای انگیزه در یک پارادایم جدید مدیریت استفاده می کنیم.
تعریف توانمند سازی
در یک بازنگری بسیار کامل در خصوص توانمند سازی نیروی انسانی لینا هانولد اشاره دارد که «برای موفق شدن هر سازمانی باید توانمندسازی را برای افراد خود ایجاد و تعریف کند
- توانمندسازی و بروز تواناییهای مردم
تصور میشد که توانمندسازی بحثی است که مردمان مناطق را به خاطر نادان، سنتی، سواد و کم تحرک بودن، توانا میسازد اما باید گفت این تصویر بسیار غلط و نادرست است. زیرا در توانمندسازی تاکید بر بروز استعدادها و تواناییهایی است که در جوامع دوردست و مناطق حاشیهای نهفته است و به کارگیری این تواناییها در طرحهای توسعه، سازنده و مفید است. چه بسا (البته) که تلفیق تجربیات و داناییهای مردمان مناطق روستایی و حاشیهای از غنای طرح میافزاید و باعث موفقیت در ایجاد قطع رشد و اجرای طرحهای توسعهای میشود.
روستاییان در طی سالیان زندگی در مناطق خود تجربیات خوبی بدست آوردهاند و آن را به محک تجربهآزمایش زدهاند و توانستند از این موهبت برای حفظ، گسترش و تصحیح محیط و پایداری آن استفاده کنند. در توانمندسازی نیز استفاده از دانش بومی وتلفیق آن با دانش نوین اصل است. ضمن اینکه، این رویکرد باعث جامعه مشارکتی با ابعاد وسیع آن میشود. همچنین در رویکرد جدید (توانمندسازی)، مدیریت از پایین به بالا است. رویکرد مدیرییتی از پایین به بالا یعنی ؛ «مشارکت دادن اقشار محروم و حاشیه نشین جامعه برای اجرای طرحها و توجه به دخالت دادن آنان در تصمیمگیریها که در حکم وسیلهای برای گسترش و توزیع دوباره فرصتها با هدف همیاری در توسعه و بهرهمندی همگانی از مواهب آن است.»
در این رهیافت، مردم بومی دیگر طفیلی، سرباز، نادان، بی سواد، تنبل، غیراقتصادی و...قلمداد نمیشود بلکه بازیگر اصلی در جامعه هستند. اما در مدیریت از بالا به پایین مصلحان روستایی با تصور نابهجا و متاثر از دیدگاه نوسازی، بدون توجه به استعدادها و تجارب مردم و بدون دخالت آنان، طرحهای توسعهای را در مناطق اجرا میکردند که این طرحها یا به شکست میانجامید و یا کمترین بازدهی را در پی داشت. اکنون این دیدگاه عوض شده است و یکجانبه عمل نمیشود. و در پایان این بحث تاکید میشود که در توانمندسازی برای توسعه یک منطقه، تلفیق این دو رهیافت مدیریتی و استفاده از توانایی محرومان جامعه ضروری تلقی میشود که این نگاه توسعهای از نوع پایدار آن است.
- حوزههای توانمندسازی
توانمندسازی باید در سه حوزه- 1 فرهنگی- 2 قابلیتهای افراد- 3 سازماندهی افراد و ایجاد تشکل رخ دهد.
1 - توانمندسازی در حوزه فرهنگی:
«در حوزه فرهنگی بر نگرشها، ارزشهای حاکم بر مردم در مشارکت و تصمیمگیری در امور جامعه و. سرنوشت خود دلالت دارد. در این حوزه، توانمندسازی باید اعتماد به نفس در افراد ایجاد کند، نگاه به خودش (کسب هویت) توقیت شود، عزت نفس به افراد جامعه بدهد» عناصر خرده فرهنگ مانع توسعه زدوده شود. توضیح آنکه در ادبیات توسعه، شناسایی و رفع موانع و سدهای اجتماعی و فرهنگی مانع توسعه مهم است. «به اعتقاد راجرز در جریان دگرگونی و توسعه روستاها [و مناطق حاشیهای]، شناخت و آگاهی از خصوصیات فرهنگی مردم از اهمیت بسزایی برخوردار است، [زیرا] برنامههای دگرگونی اجتماعی در روستا اگر بر پایه شناخت ارزشها، وجهه نظرها و انگیزههای [مردم بومی ] دهقانان استوار نباشد، شکست خواهد خورد».
خرده فرهنگ شامل بسیاری از عناصر فرهنگ کلیتر و خود (خرده فرهنگ) جزیی از آن است. در ضمن شامل بعضی از جنبههایی است که فقط به آداب و رسوم مناطق خاصی مربوط است و در فرهنگ کلیتر وجود ندارد. خرده فرهنگ انواع مختلفی دارد مثلاً خرده فرهنگ جوانان، رانندگان، کشاورزان، دانشگاهیان، فروشندگان و.... که در درون هر یک از این خرده فرهنگها، اعضا دارای ارزشها، وجهه نظرهای خاص و دیگر عناصر مشترک میباشند. مردم روستایی و دهقانان نیز دارای خرده فرهنگهای خاص خود میباشند که سالیان سال در آنان نهادینه شده است. راجرز از کسانی است که درباره خرده فرهنگ دهقانی نظریه دارد. البته افراد زیادی دراین زمینه ابراز عقیده کردهاند.
«در خرده فرهنگ دهقانی انگیزهها، ارزشها و وجههنظرها از عناصر اصلی و مهم به شمار میروند و کلیدها برای درک رفتار هستند» وجه نظر(Attitude ) عبارت از آمادگی ذهنی برای انجام کاری است و نشانههایی از عمل فردی را که به انجام آن تمایل دارد، نشان میدهد. تعریف دیگر موجه نظر عبارتست از «وضع روانی که یک فرد انسانی به منظور عمل کردن بر له یا علیه یک هدف معین به خود میگیرد».ارزشهای اجتماعی عبارتند از «پیش فرضهای ناآگاهانه و مجرد در مورد اینکه از لحاظ اخلاقی چه چیزی درست است وطبیعی است که این ارزشها از اهمیت بسزایی برخوردارند» از انگیزه نیز، نیازها و علایق در مورد انواع خاصی از فعالیتها و نمایانگر عدم تعادل و یا عدم رضایت در رابطه با برخی اهداف تعریف شده است. تمام این اصطلاحات، یعنی انگیزهها، وجهه نظرها و ارزشهای اجتماعی، کلید درک رفتار به شمار میروند.
ده عنصر اصلی خرده فرهنگ دهقانی را که مانع توسعه است به این شرح می باشد : عدم اعتماد متقابل در روابط شخصی، فقدان نوآوری، تقدیرگرایی، پایین بودن سطح آرزوها و تمایلات، عدم چشمپوشی از منافع آنی به خاطر منافع آتی، کم اهمیت دادن به عامل زمان، خانواده گرای، وابستگی به قدرت دولت، محلی گرایی و فقدان همدلی. لذا توانمندسازی باید روستاییان را از تبعیت از این وجهه نگرشها و باروها، رها سازد و استقلال فکری، اتکا به خود و اعتماد به نفس را در آنان تقویت کند. این تصور که چیزهای مطلوب در زندگی (نظیر: زمنی، ثروت، تندرستی، دوستی،عشق، قدرت و امنیت) به میزان کمی وجود دارد و نفع یک فرد در ضرر دیگری است، مانع توسعه به شمار میآید و در توانمندسازی باید برای زدودن چنین تصوراتی تلاش و به مردم جوامع روستایی اگاهی داده شود. درک افراد برای کنترل آینده و برنامهریزی صحیح برای بهزیستی ارتقأ یابد.
2 - حوزه قابلیتهای افراد:
در این حوزه باید نیازها شناسایی و تفاوتها دیده شود و تواناییهای افراد و قابلیتهای بکار گرفته میشود، و استعدادهای نهفته در جامعه (آنچه که در بخش بروز تواناییها آورده شده است) کشف گردد. حوزه قابلیتهای افراد دو بخش دارد:
الف ) قابلیتهای شناختی به طور کلی است:
باید اقشار حاشیهای را در حوزههای قانونمقررات، بازار، اجتماع، اشغال و... اطلاعات داده شود. «عدم شناخت قانون، عدم آگاهی حقوقی، رقابت با دیگران برای اشتغال و خدمات در شرایط یکسان، سبب میشود که روستاییان به راحتی قربانی غارتگریهای قدرتمندان گردند» که در اینجا، افراد باید از حقوق خود دفاع و به منافع خود توجه کنند. در برنامهریزی منطقهای هم بدون به کارگیری تواناییها و مشارکت مردم، اجرای طرحهای توسعهای موفق نخواهد بود و موفقیت در صورتی حاصل میشود که به مردم آگاهی داده شود که منافع آنان بویژه منافع بلندمدت، شرکت در طرحها و تصمیمگیری در مورد سرزمین خود است. لذا توانمندسازی سعنی آگاهسازی روستاییان به موسساتی که در مناطق روستایی خدمات میدهند. موسساتی مثل تعاونیها، مراکز خدمات، مراکز آموزش و بهداشتی و این آگاهسازی باید برای بهزیستی و در نهایت به توسعه منطقهای منجر شود تا مردم به حقوق شهروندی آگاهی یابند. موقعی میتوانیم در توسعه یک منطقه، مردم را در اجرای طرحها با خود همنوا کنیم که این آگاهی و اصلاحات در مناطق صورت بگیرد.
ب) قابلیتهای افراد در بعد فنی و شبه فنی:
این حوزه کاربردی است. در اینجا بحث آموزش مطرح میشود تا افراد از این طریق متخصص شوند و زندگی خود را تامین کنند. مثلاً به عنوان یک فرد، خانمها را توانمند کرد تا بتوانند از طریق تخصص امرار معاش کنند. آموزش آنان در زمینههای صنایع دستی، دامی، هنری، کشاورزی، دانشگاهی و... صورت گیرد. میزان سوادآموزی مردم بالا برود؛ث زیرا بیسوادان نمیتوانند اطلاعاتی پیرامون ارزشهای اقتصادی داشته باشند. اگر اطلاعات به میزان کافی باشد، نقش بهتر و قدرتمندانهتری ایفا میکنند. در زمینه کشاورزی راههای کشت نوین و مکانیزه و استفاده از ماشین آلات و تکنولوژی کشاورزی آموزش داده شود. مبارزه بیولوژیک با آفات، ترویج و از تجربیات بومیان در فرآیند تولید استفاده شود.
- ساماندهی افراد و ایجاد تشکل:
«یعنی افراد موقعی که توانمند شدند، به حال خود رها نشوند که در این صورت خیلی کارآمد نخواهند بود» بنابراین باید در قالب تشکلهای مدنی، ساماندهی شوند تا بتوانند از امکانات بهرهمند گردند. دارای اساسنامه و تشکیلات باشند و تشکل آنان ثبت شده باشد تا در مواقع احقاق حق، دچار مشکلات نشوند. وخلاصه آنکه توانمندسازی در صورتی توسعه است که اقشار آسیبپذیر و فقرا را از حاشیه به مرکز آورد که به این منظور ایجاد تشکلها خیلی مؤثر و مفید است.
در اینجا به طور خلاصه طرح هایی که دفتر مناطق محروم دارد اشاره می کنیم :
1- طرح های توسعه و عمران 10 گانه
2- طرح صندوق قرض الحسنه اشتغال
3- طرح پرورش شتر
4- توسعه حمل و نقل
5- طرح توسعه گردشگری
بر اساس این اطلاعات به نظر میرسد علی رغم محرومیت در استان های محروم رشد جمعیت این مناطق سرعت بیشتری نسبت به سایر نقاط کشور دارد و این موضوع باعث محرومیت بیشتر آنان نسبت به سرانه جمعتشان می شود . از طرفی رشد جمعیت از برنامه های اصلی کشور می باشد و نمی توان آن را نادیده گرفت بنابراین می بایست برای آینده این بخش ها در چهار حوزه مهم ، زیر ساخت ، آموزش و بهداشت و اشتغال تلاش بیشتر کرد.
در بخش زیر ساخت :
1- ایجاد بستر ارتباطی مناسب اعم از اینترنت و امکانات الکترونیکی روستاهای دیجیتال
2- ایجاد راه مناسب و تسهیل در ترانوا و حمل و نقل آسان و دسترسی به شهرها
3- ایجاد هاب های روستایی بین چندین منطقه محروم و توسعه همه جانبه آنها
4- ایجاد محیط های تجارت محلی و بازار های بین امللی برای محصولات آنان
5- معافیت های مالیاتی و بانکی
6- ایجاد فضاهای تفریحی و جاذبه های آن
در بخش آموزش :
1- توسعه آموزش الکترونیک
2- توزیع یکسان و عادلانه اطلاعات و دسترسی آسان
3- ایجاد دانشگاه های علمی و کاربردی در روستا ها و بخش ها
4- گذراندن واحد های درسی برای دانشجویان در مناطق محروم اجباری
5- سیستم مدیریت دانش در کل کشور و مناطق محروم
6- آموزش مهارت های کارآفرینی
بخش بهداشت :
در این بخش نظری ندارم
بخش اشتغال :
1- توسعه کارآفرینی در مناطق محروم
2- استفاده ازپتانسیل سرزمینی و کشاورزی مدرن
3- وارد کردن و اجاره به شرط تملیک یا اجاره عملیاتی دستگاه های کشاورزی نوین
4- در بخش های جزایر توسعه صنایع offshore و dray port
5- ایجاد بازارهای محلی و ایجاد تجهیزات و تسهیلات در بنادر و شهر های ساحلی و مناطق روستایی و بخشی
6- ایجاد پتانسیل گردشگری با استفاده از آموزش و ارتباطات خارجی
7- حمایت از تولیدات روستایی
8- رونق صنعت بسته بندی و Repakagingو آموزش در مناطق مروم
9- نگاه فرهنگی به اشتغال و اقتصاد مناطق محروم
10- خدمات ارزش افزوده