سفارش تبلیغ
صبا ویژن



امید و نقش تربیتى آن در زندگى انسان - موفقیت

   

امید و نقش تربیتى آن در زندگى انسان                       

مقدّمه

«تربیت» از جمله مسائل مهمى است که از دیرباز توجه معلمان و متولّیان آموزش و پروش را به خود مشغول ساخته است. در هر دوره اى دانشمندان و متفکران درباره تربیت، فعالیت هاى علمى و عملى داشته و در این زمینه، نظرات کاربردى مهمى ارائه داده اند. در منابع اسلامى (قرآن و روایات) بیش از هر امرى، مسئله تربیت و سازندگى انسان به چشم مى خورد. رشد معنوى انسان و رسیدن او به کمالات، از مهم ترین برنامه هاى انبیا و کتاب هاى آسمانى بوده است. در این مقاله، به «امید» به عنوان یکى از عوامل مهم در تربیت انسان از دیدگاه قرآن و نقش سازنده آن اشاره مى شود.

«امید» یک حالت روحى و روانى و برانگیزاننده انسان به کار و فعالیت است. به طور طبیعى، انگیزه بشر در کارهاى اختیارى امید به نفع یا ترس از زیان است. در واقع، خوف و رجا به منزله نیروى اجرایى براى حرکت بوده، عامل مستقیم تلاش ها و رفتارهاى انسانى است.

به مثال ذیل توجه کنید: مردى در بیابانِ پر از برف و یخ قطب شمال، راه خود را گم کرده است. او مى داند در نقطه دورى پناهگاهى وجود دارد و باید خود را به آن برساند. تمام سعى خویش را به کار مى بندد تا به آن پناهگاه برسد. اگر این فرد بسیار خسته و سرمازده باشد، دوست دارد روى زمین دراز بکشد و استراحت کند، ولى مى داند در این صورت به خواب مى رود و خواهد مرد. امید، او را به حرکت وامى دارد تا به هدف خویش برسد.

امید، که از معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل مى شود، اساس همه تلاش هاى مفید و پرثمر انسانى و نیز منشأ اصلاح امور در جامعه و رسیدن شخص به سعادت ابدى است; همان گونه که ناامیدى و قطع امید نسبت به خدا و روز قیامت منشأ فسادها و تبه کارى ها و منتهى شدن کار انسان به شقاوت ابدى است.1 همین که انسان به آینده اى روشن امید داشته باشد، احساس نیکو و حالتى شاد به وى دست داده، باعث نشاط وى مى شود و در او انگیزه کار و تلاش ایجاد شده، او را به فعالیت هاى صحیح زندگى وادار مى کند.2

همیشه خردمند امیدوار ***       نبیند بجز شادى از روزگار.

(فردوسى)

امید در قرآن

مسئله امید در فرهنگ اسلامى مطرح شده است. قرآن براى تشویق و ترغیب انسان به کارهاى شایسته، بهره فراوانى از امید برده است. در ذیل، به چند آیه در این زمینه اشاره مى شود:

خداوند نسبت به دیدار خود امید مى دهد:

ـ (مَن کَانَ یَرْجُوا لِقَاء اللّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللّهِ لاَت وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ)(عنکبوت: 5)، کسى که به دیدار خداوند امید دارد [بداند که] اجل [او از سوى ]خدا آمدنى است و اوست شنواى دانا.

امیدواران به لقاى الهى، که همان مؤمنان هستند، باید بدانند که ملاقات با خداوند، وعده اى حتمى و قطعى از طرف پروردگار است، مرگ نیز پلى است که باید براى آن آمادگى داشت. بنابراین، لازم است امیدواران به تلاش و فعالیت روى آورند تا با سربلندى به لقاى پروردگارشان برسند.

اگر امید در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ اثر خواهد شد. نشانه بارز امید به خداوند و روز قیامت، انجام عمل شایسته است. قرآن مى فرماید:

ـ (... فَمَن کَانَ یَرْجُوا لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صَالِحاً وَلاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً) (کهف: 110); هر کس امید به لقاى پروردگارش (روز قیامت) دارد، باید عمل صالح بجاى آورد و کسى را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.

پس تنها راه رسیدن به رضایت خداوند و پاداش هاى وى، کارهاى شایسته و پرستش خالصانه اوست. تا وقتى اخلاص و انگیزه الهى در عمل انسان نباشد رنگ عمل صالح به خود نمى گیرد. کسى که عمل شایسته ندارد، نباید به رحمت و آمرزش خدا امید داشته باشد.

شخصى به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: عده اى از یاران شما مرتکب گناه شده، مى گویند: ما امید [به لطف و بخشش خدا ]داریم. امام فرمود: «دروغ مى گویند; آنان پیرو ما نیستند، گروهى اند که آرزوهاى [بى پایه] بر آنان غلبه یافته است. هر کس به چیزى امید دارد براى آن کار و فعالیت مى کند، و هر کس از چیزى بترسد از آن فرار مى کند.»3

حضرت على(علیه السلام) مى فرماید: «از کسانى مباش که بدون عمل شایسته، به آخرت امید دارند، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخیر مى اندازند.»4

باور به معاد، حتى در حد امید، اهرمى کارامد در گرایش به عمل است و در تنظیم زندگى سالم و تصحیح رفتارها و باورهاى انسان نقش مهم دارد.

در آیه دیگرى خداوند مى فرماید:

ـ (إِنَّ الَّذینَ آمَنُواْ وَ الَّذینَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِى سَبیلِ اللّهِ أُوْلئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ) (بقره: 218); آنان که ایمان آورده اند و کسانى که هجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده اند، آنان به رحمت خدا امیدوارند، و خداوند آمرزنده مهربان است.

در آیه مزبور، امیدوارى مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد به رحمت خدا ذکر گردیده است. هرچند امید حالتى روانى است، ولى آثار آن در عمل آشکار مى گردد. در واقع، آنان که در راه خدا هجرت و جهاد مى کنند، مى توانند ادعاى امید به رحمت الهى داشته باشند.

چنان دارم امید از لطف یزدان *** که زایل گردد از من ناتوانى.

(مسعود سعد)                                               

ایجاد امید با توبه و شفاعت

انسان موجودى ضعیف بوده و در تمام مراحل زندگى نیازمند عنایت الهى است. نفس آدمى مؤثرترین عامل در انحطاط یا ارتقاى اوست. بیشتر مردم مرتکب لغزش ها و نافرمانى خدا شده، در مبارزه با نفس شکست مى خورند و در این هنگام است که ناامیدى به سراغ آنان آمده، حرکت قهقرایى در پیش مى گیرند و براى همیشه از رستگارى و رسیدن به کمالات انسانى مأیوس مى گردند. وقتى انسان راه بازگشت را به روى خویش مسدود مى بیند، حاضر به تجدیدنظر در رفتار خود نیست و با توجه به تیرگىِ افق آینده اش، به هر سرکشى و طغیانى دست مى زند. تجسّم اعمال زشت و سنگینى آن ها، همانند کابوسى وحشتناک بر روح انسان سایه مى افکند و او را دچار اضطراب و فشار روانى مى گرداند و بسا ممکن است تبدیل به افسردگى شود.

خداوند با عنایتى که به بندگان خویش دارد، راهى براى آنان قرار داده است تا هر قدر هم آلوده به گناه و نافرمانىِ حق باشند، راه نجات برایشان فراهم و امکان جبران مهیّا باشد; توبه و بازگشت به سوى پروردگار راهى است که خدا در برابر انسان ها قرار داده است تا از یأس و نومیدى بپرهیزند و بدانند آفریدگارشان پذیرنده افراد عاصى است. آیات توبه5نشان دهنده رحمت الهى نسبت به تمام بندگان هستند; چنان که هر کس با هر گناهى، اگر به طور حقیقى به سوى پروردگارش رود، با آغوش باز پذیراى او خواهد بود و گناهانش را مى آمرزد.

اگر افراد مجرم در برنامه هاى غلط خود تجدیدنظر کنند، راه نجات برایشان باز است و از بیراهه به راه باز مى گردند. در قوانین کیفرى کشورها، قانونى به نام «عفو مجرمان بزرگ و زندانیانِ محکوم به حبس ابد، در صورت پشیمانى از جنایات گذشته» وجود دارد تا روزنه امیدى به زندگى براى آنان باشد. امید به زندگى براى این نوع زندانیان، مایه نشاط است تا حتى در زندان هم مشغول کار و فعالیت شوند و پس از رهایى، از دسترنج خود بهره ببرند. اگر چنین امیدى نباشد، نه تنها آنان هیچ گونه تلاشى انجام نمى دهند، بلکه در زندان دست به هر جنایتى مى زنند.

احساس گناه یکى از عوامل اضطراب و افسردگى و مایه خستگى روح انسان است که باعث سرخوردگى در زندگى او مى شود. فرد گنه کار احساس پوچى مى کند و انگیزه ادامه زندگى را از دست مى دهد و این موجب ناامیدى در او مى شود.6 فردى که براى خود آینده اى مبهم و تاریک ترسیم کرده است و وضعیت خود را نامشخص مى داند، و یا در انتظار عذاب الهى پس از مرگ نشسته است، ناامیدى به سراغش مى آید و او را دچار فشارهاى روانى و اضطراب مى سازد. اما اگر بداند که آمرزش الهى نصیب او خواهد شد، امید در او ایجاد شده، تلاش خویش را به کار مى بندد تا مرتکب گناه نشود و در صورت غفلت، اگر مرتکب نافرمانى الهى شد، مأیوس نمى گردد.

پی نوشت ها:

 1ـ ر.ک: محمدتقى مصباح، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندرى، قم، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى (ره)، 1376، ج 1، ص 400.

2ـ حتى بیمارانى که مرگ آنان نزدیک است، با امیدِ به آینده مى توانند روحیه خویش را حفظ کرده، روزها، هفته ها و ماه ها درد و رنج را به راحتى تحمل کنند. (ر.ک: الیزابت کوبلر، پایان راه (پیرامون مرگ و زندگى)، تهران، رشد، 1379، ص 142 / غلامحسین معتمدى، انسان و مرگ (درآمدى بر مرگ شناسى)، تهران، نشر مرکز، 1372، ص 40)

3ـ محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 68.

4ـ نهج البلاغه، ص 663، حکمت 150.

5ـ شورى: 25 / نساء: 145 و 146 / هود: 99 و... .

6ـ ر.ک: ناتانیل براندن، روان شناسى حرمت نفس، ترجمه جمال هاشمى، تهران، مترجم، 1376، ص 241.

 

 

 



نویسنده » مهدی خیرالهی » ساعت 5:42 عصر روز جمعه 87 فروردین 16