« تبیین حس گرایی در آموزههای قرآن »
حسگرایی، بینش کسانی است که ادراک حقیقی را منحصر به ادراک حسی و تجربه میدانند. اینان شاخهای از مادیون هستند که همواره امور عالم را به ماده و قوای جسمانی نسبت میدهند. از این رو فلاسفه و فرزانگانی که حس را منشا علم بشر میدانند، حسگرایان، اصحاب حس و حسیون نامیده میشوند که در مقابل عقلیون و عقلگرایان قرار میگیرند.
قرآن برای تبیین و تحلیل بینش حسگرایان، به بیان آثار و پیامدهای بینشی، نگرشی و گرایشی اصحاب آن پرداخته است که در آغاز این نوشتار به پیروی از قرآن به این آثار اشاره میشود.
آثار و پیامدهای حسگرایی
بیایمانی نخستین اثری که قرآن برای حسگرایان بیان میکند؛ زیرا کسانی که دنیا را ماده و تنها راه شناخت را قوای احساسی میدانند و به حس به عنوان تنها منبع شناختی مینگرند، نمیتوانند به غیب و اموری نامشهود و نامحسوس ایمان آورد. از این رو نه تنها به خدا ایمان نمیآورند بلکه به هر چیزی که فراسوی ماده است ایمان نمیآورند و بر این باورند که آن چه از هستی میتوان پذیرفت و باور داشت زندگی دنیایی و محسوس است که در آن زاده میشویم و میمیریم و این که روحی باشد که در رستاخیز برانگیخته و حسابرسی میشود، امری موهوم و غیر علمی است. البته برخی از ایشان به آفریدگار و خدایی باور دارند که این دنیای محسوس را آفریده است. (مومنون آیه 33 تا 38)
پرهیز از باور به امور غیر محسوس موجب میشود که امور غیب را نپذیرند و تنها به عالم شهود ایمان بیاورند و آن را بپذیرند، این گونه است که هرگونه ادعایی که نسبت به آخرت و امور غیر مشهود میشود، به عنوان دروغ و امری غیر واقعی و نادرست تکذیب میکنند و مدعیان آن را به دیوانگی و غیر عقلانی بودن متهم میکنند و هرگونه دعوتی را نسبت به امور غیر مشهود چون وحی، آخرت و رستاخیز و پاسخگویی در پیشگاه خداوند رد میکنند و در نتیجه آن با پیامبران به مبارزه برمیخیزند و به عنوان حکم عقل و علم و دفاع از ساحت علم و عقل به مبارزه با دین و پرستش و دیگر آموزههای وحیانی میپردازند.
برای این که حقانیت خود را اثبات و مدعیان وجود عالم غیب و غیر مشهود را به چالش بکشانند، به طرح درخواستهای غیر منطقی روی میآورند. قرآن بیان میدارد که به سبب بینش حسگرایانه این گروه است که برخی از ایشان از پیامبر (ص) درخواست داشتند تا برای اثبات حقانیت وجود فرشته و غیب و قیامت و پیامبری، فرشتهای از عالم غیب و غیر محسوس برایشان نازل شود. حتی گام را از این نیز فراتر نهاده و خواستار این شدند که همراه خود نوشتهای مکتوب و محسوس بیاورد. با این همه باز به او ایمان نمیآورند؛ زیرا اگر این امور اتفاق میافتاد باز به جهت تجسم یافتن و محسوس شدن ایمان نمیآورند. خداوند نیز میفرماید اگر ما فرشته را بخواهیم در زمین ظاهر کنیم میبایست مقتضیات و شرایط زمین و ماده را رعایت کنیم و به آن جامه جسمانیت بپوشانیم که دوباره اشکال باز میگردد و به صورت دور صریح هرگز نمیتوان حقانیت عالم غیر مشهود و غیر محسوس را اثبات کرد.
قرآن به عواملی که موجب میشود تا بینش و فلسفه حسگرایی در شخصی پدید آید، اشاره کرده و به تبیین و تحلیل آنها میپردازد.
جهل مهمترین عامل حسگرایی
در نگرشی قرآنی جهل مهمترین عاملی است که حسگرایی را ایجاد و تقویت میکند. قرآن توضیح میدهد که اعتقاد مشرکان به نفی اراده الهی در مسئله مرگ ریشه در جهل و نادانی آنان دارد؛ از آن جایی که شناخت درستی از حقایق هستی ندارند موجب میشود که حقایق جهان را به امور محسوس محدود سازند و در نتیجه از تاثیر اراده خداوند در پدیده مرگ غافل میشوند و نمیپذیرند که اراده غیر محسوس الهی میتواند در مسئله مرگ نقشی ایفا کند؛ بلکه به نظر ایشان تنها امور حسی و عوامل مادی است که موجب مرگ میشود. بنابراین، میتوان این نتیجه را از تحلیل مشرکان به دست آورد که علل و عامل مهمی که موجب شد تا به حسگرایی بپیوندند مسئله جهل و عدم شناخت هستی و علل و عوامل موثر در ایجاد و تداوم آن است. (جاثیه آیه 23 و 24)
در حقیقت ریشه حسگرایی در بینش و نگرش انسان را میبایست در جهل مردمان به واقعیت هستی و دنیا دانست. قرآن بیان میکند که بیشتر مردمان دانشی ندارند؛ زیرا تنها آگاهی و دانش ایشان به ظاهر و آشکار دنیا و هستی است و از باطن و ملکوت آن آگاهی و شناختی ندارند؛ از این روست که بر پایه این بینش و نگرش، تحلیل و عمل کرده و گرایشهای خویش را ساماندهی میکنند. (روم آیه 6 و 7) از این روست که از پیامبر (ص) میخواهند که اگر در عالم باطن و غیر محسوسی به جز عالم شهادت وجود دارد، پدرانشان را که مردهاند، زنده کند. این درخواست بر پایه این است که شناخت به مسایل دنیا و فرآیند زیست و مرگ در آن را نداشته و تصویر ناقص و نادرستی از هستی دارند. (جاثیه آیه 23 و 25)
عوامل دیگری که قرآن به عنوان عامل گرایش انسان به حس گرایی یاد میکند، عواملی هستند که ریشه در همین عامل اصلی و نخستین دارد؛ زیرا جهل به هستی و نادانی نسبت به واقعیتهای دنیا موجب میشود تا نوعی کفر نسبت به امور غیر محسوس و مسایل غیبی پدید آید و تنها به اموری ایمان آورند که قابل تجربه باشند و حس آن را درک کند. از همین روست که بنی اسرائیل به سوی معبود حسی گرایش یافته و از پیامبر خویش میخواهند که معبودی محسوس برای آنان برگزیند تا به عبادت آن مشغول گردند. همین مسئله موجب شده است که در غیاب و نبود حضرت موسی (ع) در میان مردم، آنان خود اقدام به ساختن گوساله از جواهرات و زیورآلات میکنند و به پرستش آن مشغول میشوند (بقره آیه 93)
روحیه استکباری (فرقان آیه 21) و نیز تجاوزگری (همان) ظلم و ستم (اعراف آیه 148) که از عوامل حسگرایی از آن یاد شده نیز ریشه در اصل جهل و نادانی انسان نسبت به هستی و واقعیتهای آن دارد.
این گونه است که حسگرایان با انکار معاد و فرشتگان و امور غیب دیگر به دنیاگرایی گرایش مییابند و به ستیز با امور غیب و هر آن چیزی که با آن ارتباط مییابد میپردازند. (فرقان آیه 17 تا 21 و نیز نجم آیه 27 تا 30) در نظر حسگرایان خداوند هیچ تاثیری در مرگ انسانها و یا زنده بودن آنان ندارد بلکه آن که موجب زندگی و یا مرگ میشود، دهر است که خود عاملی مادی است. به این معنا که روزگار و عوامل دنیوی موجب میشود که فردی به دنیا بیاید و یا از میان برود. (جاثیه آیه 23 و 25)
از مهمترین و معروفترین اقوامی که در قرآن از آنان به حسگرایی یاد می کند، غیر از کافران ثمودی (مومنون آیه 31 تا 37) کافران (انعام آیه 25 و 29) قوم ابراهیم (انعام آیه 76 و 78) قوم بنی اسرائیل است. این قوم با آن همه پیامبرانی که به سوی ایشان فرستاده و گسیل شدهاند باز هم به غیب ایمان نیاورده و تنها به دنیا و امور حسی باورمند هستند. این گونه است که در همه مواردی که قرآن از ایشان یاد میکند به حسگرایی آنان مرتبط است. (بقره آیه 55 و نساء آیه 153 و اعراف آیه 138 و طه 91) همین نگرش موجب شده است که در حال حاضر آنان نیز از مهمترین طرفداران حس هستند و به تعبیر قرآن آنان علاقه شدیدی به زندگی دنیا داشته و میخواهند که هزاران سال بزیند.