بسمه تعالی
نحوه برقراری ارتباط موثر در خانواده
امروز، عنوان «دهکده جهانی» حکایت از آن دارد که ارتباطات و روابط میان افراد، بسیار آسان شده است و در عصر ارتباطات، گویی زمان و مکان فشرده شده و روابط به سهولت، انجام پذیر گشته است. پرسشی که اکنون در پی پاسخی برای آنیم، مفهوم ارتباط و چگونگی برقراری آن با اطرافیان خود است در پاسخ به این پرسش، نحوه ارتباط در خانواده نیز روشن خواهد شد. در روانشناسی، زمانی ارتباط میان فردی، مثبت ارزیابی میشود که بتواند به سلامت روانی افراد کمک کند. بنابراین مشکلاتی که در این روابط بروز میکند، به دلیل برآورد نشدن سلامت روانی افراد است. بر این اساس، ضروری است مؤلفههای یک ارتباط مناسب را شناخت تا در برقراری آن به سلامت روانی دست یافت. هر ارتباط دارای چهار عنصر اساسی است: پیام، فرستنده پیام، گیرنده پیام؛ کانال ارتباطی. اکنون به توضیح مختصری درباره ویژگیهای این عناصر، میپردازیم:
ویژگیهای فرستنده پیام:
صداقت و راستی؛ ایمان و باور به پیامی که داده میشود با شخصیت معنوی فرستنده پیام و سلامت شخصیت او، از ویژگیهای مهم فرستنده پیام است.
ویژگیهای پیام:
گرچه با شناخت ویژگیهای فرستنده پیام، تا حدودی، ویژگیهای پیام نیز قابل دریافت است، در اینجا به ویژگیهای دیگر پیام اشاره میکنیم. تناسب پیام با نیاز مخاطب؛ غنا و پرباری پیام؛ حلاوت و شیرینی آن؛ و سرانجام تناسب پیام با درک مخاطب1، از ویژگیهای مهم پیام است. طبیعی است که توجه به این ویژگیها در روابط میان همسران، رابطهای موفق را در پی خواهد داشت.
ویژگیهای گیرنده پیام:
در یک ارتباط دوسویه، همانگونه که فرستنده پیام، دارای ویژگیهایی است، گیرنده پیام نیز از ویژگیهایی برخوردار است که عبارت است از: هوشیاری و خردمندی؛ انگیزه؛ آمادگی.
کانال ارتباطی:
لازم به ذکر است که با فراهم بودن سه عنصر نخست ارتباط روابط میان فردی با توفیق همراه نخواهد بود مگر عنصر لازم که همانا «کانال ارتباطی» است، مهیا باشد. کانال ارتباطی، چیزی شبیه سیم تلفن است که ارتباط دو سویه را ممکن میسازد. محیط، شرایط و اقتضائات آن، در شکلدهی کانال ارتباطی، نقش بسزایی باز میکند.
عوامل ارتباط مؤثر:
در برقراری یک ارتباط تأثیرگذار که سلامت روانی افراد را در پی دارد، پنج عامل، مؤثر است که به ترتیب عبارت است از:
1ـ گشودگی 2ـ همدلی 3ـ مثبت گرایی 4ـ حمایتگری 5ـ تساوی
اکنون به توضیح مختصری درباره هریک از این عوامل، میپردازیم.
گشودگی و ویژگیهای آن:
«گشودگی» بدین معناست که فرد، توان و آمادگی آن را دارد که ارتباطی مؤثر داشته باشد. چنین کسانی که در روابط میان فردی، از ویژگی «گشودگی» بهرهمندمند، بشاش و خنده رویند. کسی که گشودگی دارد، به خوبی میشنود و در برخورد با افراد، با حسن اعتماد رفتار میکند و خشنودی و رضایت خاطر را از ویژگیهای یک انسان گشوده معرفی میکند.
گشودگی و پنجرة «جُوهَری»
«گشودگی» ، بخشی از وجود ماست که با افزایش محدوده آن، بخشهای دیگر وجودمان را تحتالشعاع قرار میدهد، بهطوری که بخشی از سخنان ناگفته خود را با طرف مقابل، در میان مینهیم و بدینسان بخش پنهان وجود خود را در محدودة بخش «گشودگی» قرار میدهیم. این مطالب را دو دانشمند روانشناس غربی به نامهای جو و هری، در قالب تصویر «پنجره» نشان دادهاند که به «پنجره جوهری» معروف شده است. این پنجر، بیانگر شخصیت آدمی است که چهار شیشه آن ، چهار منطقه وجودی انسان را نشان میدهد:
منطقه گشوده
منطقه کور
منطقه پنهان
منطقه ناشناخته
اکنون به توضیح این مناطق میپردازیم.
الف ـ منطقه گشوده، بخشی از وجود ماست که برای خود و دیگران شناخته شده است، مانند بسیاری از رفتارها و اندیشههای ما که هم خود و هم دیگران، از آن آگاهند.
ب ـ منطقه پنهان، پخشی از وجود ماست که تنها برای خود شناخته است، اما دیگران از آن بیاطلاعند، مانند اسراری که به دیگران نگفتهایم. در یک ارتباط مطلوب، خط مرز میان منطقه گشوده و پنهان شکسته میشود و منطقه گشوده در منطقة پنهان گسترش مییابد و در نتیجه، چه بسا بسیاری از اسرار خود را با مخاطب خویش، در میان میگذاریم و بدینسان از محدوده منطقه پنهان وجودمان میکاهیم. طبیعی است که در ارتباط موفق، هر چه اعتماد بیشتر گردد، منطقه پنهان در منطقه گشوده، بیشتر قرار میگیرد.
ج ـ منطقه کور، بخشی از وجود ماست که برای خود، ناشناخته است و برای دیگران، شناخته، مانند بسیاری از توانمندیها، خوبیها و بدیهای ما که دیگران از آن آگاهند و ما از آن بیخبر!
د ـ منطقه ناشناخته، بخشی از وجود ماست که نه آن را میشناسیم و نه دیگران از آن آگاهند. شاید تأکید روایات دینی بر شناخت این منطقه بوده است تا آدمی خویشتن را بشناسد و در وجود خود تأمل کند تا بهترین معرفت را به دست آورد:
مَعْرِفَةُ النَّفْسِ اَکْمَلُ الْمَعارِفِ2 شناخت خویشتن، کاملترین شناختهاست.
ارمغان چنین شناختی، آگاهی از خداوند و قدرت لایزال اوست. قرآن کریم، به این نکته نهم اشاره میکند که خود فراموشی و خویشتن را نشناختن، خدا فراموشی را به دنبال خواهد داشت3.
همدلی:
یکی از عواملی که در پایداری روابط، بخصوص در روابط زناشویی، مؤثر است، «همدلی» است. مراد از همدلی آن است که در روابط میان فردی، نسبت به رخدادها و حوادث اتفاق افتاده برای مخاطب، احساسی در حد احساس او داشتهایم و به عبارتی روشنتر، شریک در غم و شادی او گردیم4.
مثبتگرایی:
«مثبتگرایی» ، بدین معناست که همیشه «نیمه پر لیوان» را باید نگریست و به ذکر نکات منفی مخاطب، بسنده نکرد. روحیه مثبتگرایی در خانواده و جامعه، نه تنها امید به زندگی و فرداهای بهتر را افزایش میدهد، بلکه روابط را صمیمانهتر میسازد. تامس آنتونی هریس، مثبتگرایی و عدم آن را در چهار حالت قابل تصور میداند:
1ـ نگاه به خود مثبت است و به دیگران منفی 2ـ نگاه به خود و دیگران منفی است 3ـ خود و دیجگران را دست کم میگیرد. در این حالت، شخص بدبینانه، در روابط خود، روحیه اطمینان را نخواهد داشت. 4ـ نگاه به خود و دیگران مثبت است. این حالت، مهمترین حالت است که از آن با تعبیر «ماندن در وضعیت آخر» یاد میشود5.
حمایتگری:
«حمایتگری»، بدان معناست که در روابط خود، تلاش کرد از ارتباط با مخاطب خویش، حمایت کرد، به عبارت دیگر، گوش سپردن به سخنان مخاطب و احترام به احساسات و، حمایت از ارتباط با اوست تا ارتباط با وی، استوارتر گردد و استمرار یابد.
تساوی:
همواره سفارش شده است که در روابط میان فردی، هیچگاه ، همچون رئیس و مرؤوس، رفتار نشود، بلکه نوعی تساوی در اعمال و روابط طرفین دیده شود. تساوی در روابط میان فردی ـ بخصوص روابط زناشویی ـ حاکی از تواضع و فروتنی طرفین است؛ امری که در سیرة پیشوایان، دیده میشود.
امام صادق (ع) میفرمود: کان رسولُ الله یَأکُلُ اَکْلَهَ والْعَبْدِ و یَجْلِسُ جَلْسَةَ الْعَبْدِ6 پیامبر خدا ، همچون بندگان، میخورد و مینشست!
نتایج کلی ارتباط:
ارتباط اثرگذار، افزون بر آن که سلامت روانی افراد را در پی دارد، دو نتیجه را به ارمغان میآورد: بعد عملگرایانه و رضایت شخصی.
بعد عملگرایانه، هنگامی تحقق مییابد که هدف ما از ارتباط تأمین شده باشد و رضایت شخصی، زمانی میسر میگردد که در کنار برآورده شدن بعد عملگرایانه، احساس خشنودی و برخورد احترامآمیزی از ارتباط با مخاطب، دیده شود. از این رو، چه بسا بعد عملگرایانه ارتباط تحقق مییابد ولی به دلیل برخورد نامناسب مخاطب، رضایت شخصی حاصل نمیگردد و در نقطه مقابل، چه بسا هیچ نتیجهای از این ارتباط به دست نمیآید که بدترین حالت ارتباط خواهد بود.
یادداشتها:
1ـ یکی از ویژگیهای حضرت رسول (ص) آن بود که با مخاطب خود، متناسب با درک و توان ذهنیاش، سخن میگفت: ما کَلَّمَ النّاسَ قَطّ اِلّا بِقَدْرِ عُقُولِهِم، نک: محمدصالح مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج 11 ، ص 47
2ـ نک: علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق حسین حسنی بیرجندی، ص 486؛ محمد ری شهری، میزان الحکمه ، ج 3، ص 1875.
3ـ حضرت علی(ع) فرمود: آن که خود را شناخت، خدا را خواهد شناخت. نک: محمد ری شهری، میزان الحکمه، ج 3، ص 1875؛ نیز: حشر (59)، آیة 19.
4ـ نمونة اعلای همدردی را در رفتار حضرت علی(ع) میتوان دید که فرمودند: «چگونه شب، با شکمی سیر، سر به بالین نهم، در حالی که در حجاز یا یمامه، کسی باشد که به قرص نانی محتاج است و یا هرگز شکمی سیر، نخورده است!» نک: نهجالبلاغه، نامة 45، نامه امام به عثمان بن حنیف انصاری.
5ـ تعبیر از تامس آنتونی هریس است، نک: همو، ماندن در وضعیت آخر، ترجمة اسماعیل فصیح.
6ـ نک: کلینی، الکافی، ج 6، ص 270.