به نام آرام بخش قلب ها
نه سست شوید و نه غمگین، ما همیشه پیروزید، اگر ایمان داشته باشید.
نسیم (1): امید
دکتر اشتباه می کرد، اما امید بیشتر اشتباه می کرد. دکتر به او گفته بود که به سرطان خون مبتلا شده و مدت زیادی از عمرش باقی نمانده است. امید طوری رفتار می کرد که گویی زندگی به پایان رسیده است؛ از شغلش استعفا داد، ازدواجش را به هم زد ، دار و ندارش را هزینه درمان کرد و خلاصه اینکه بیشتر اوقات خود را تنهای تنها گذراند.
آری امید منتظر مرگ بود؛ راستش با کارهایش ممکن بود خودش به سراغ مرگ برود. زندگیش پوچ و خالی شده بود گرچه هنوز نمرده بود – حقیقت اینکه اصلا قرار نبود بمیرد- به نظر می رسید که سالهاست که مرده و اصلا وجود ندارد.
تا اینکه معجزه ای رخ داد و به سفارش یکی از دوستان دوره دبستانش به پزشک دیگری مراجعه کرد و معلوم شد که امید اصلا سرطان خون نداشته است و اشتباها به او گفته شده که سرطان خون دارد. با شنیدن این خبر امید زندگی را از سر گرفت، ازدواج کرد، تلاش نمود، تحصیلات دانشگاهی اش را ادامه داد و در حال حاضر نیز از سلامت کامل بر خوردار است. چیزی عوض نشده بود ، جز نگرش امید به زندگی. وقتی فکر کرد قرار است بمیرد، راه مردن در پیش گرفت و وقتی فهمید دیگر قربانی نیست، راه زندگی و رضایت از آن را پیشه خود ساخت.
نکته قابل توجه اینکه تمام ویژگیهای بالقوه موفقیت و شادی در اختیار شما نیز هست.
اگر بخواهید می توانید آنها را به کار گیرید.
نگذارید روی سنگ قبرتان بنویسند : در سال 60 به دنیا آمد، سال 80 وفات یافت و در سال 99 به خاک سپرده شد.
آری به این فکر کنید که به دنیا آمده اید تا زندگی کنید. پس آن را از دست ندهید.
در هر شرایط خود را نبازید و دو ریسمان امید و ایمان را دودستی بچسبید.
بدترین بیماری ناامیدی است.
نسیم دوستتان دارد