آثار ایمان
مطمئنا ایمان با آن مقام والایی که دارد درقلب مؤمنین خالی از اثر نخواهد بود بلکه روح وجان وحتی جسم آنان را سرشار از برکات خویش می نماید . ویژگی ها واوصاف اهل ایمان بحث بسیار طولانی وعمیقی می طلبد که دراین تحقیق کوتاه نمی توان حق آن را ادا نمود . ما دراین مقا ل فقط می توانیم به برخی از این آثار اشاره نمائیم . ازجمله آثار ایمان می توان این ویژگیها را برشمرد :
الف- نشاط:
بندگان الهی وفرشتگان مقرب وقتی به ایمان دست می یابند شیفته ی آن گشته واسیرش می گردند بطوریکه دیگر هیچ سستی وکاهلی درآنها راه پیدا نکرده وآنها همیشه به عبادت خداوند مشغول می شوند . ایمان هرگونه کسالت وتنبلی را از انسان دور می سازد .
درخطبه ی شریف 90 درقسمت مربوط به صفات ملائک می خوانیم :
فهم اسراءایمان ، لم یفکهم من رقبته زیغ ولا عدول ولا ونی ولا فتور
فرشتگان اسیر وگرفتار ایمان هستند (بطوریکه ممکن نیست از آن دست کشیده وبرخلاف امر وفرمان الهی رفتار کنند) میل وعدول از حق وسستی وکاهلی (درعبادت)آنها را از ایمان جدا ننموده است .1
درحکمت شریف 31 هم بحث آن گذشت که یکی از پایه ها ی ایمان صبر است ویکی از پایه های آن خوف از مرگ می باشد که نتیجه ی آن سرعت گرفتن درانجام خیرات است .
فمن ارتقب الموت ، سارع الی الخیرات
به راستی کسی که مؤمن واقعی باشد وتمامی صفات ایمان کامل را درخود پرورش داده باشد یک لحظه از یاد مرگ غافل نشده وبه سستی کسالت وتنبلی روی نخواهد آورد. هر لحظه در انتظار فرصتی است که برای خویش توشه ای بیندوزد. پس چگونه می تواند رنگ کهولت به خود بگیرد . او استراحت جاودانی را بر استراحت اندک وزودگذر این دنیا ترجیح داده است .
ب- حق گرایی وحق گویی: قبلا دانستیم که یکی از پایه های ایمان عدل است عدالتی که ناشی از فهمی عمیق ودانشی ژرف واحکامی درخشان وعلمی استوار است . مسلم است که مؤمن عادل با این صفات عالیه ای که کسب کرده است درمیادین عدالت ودادگاههای کوچک وبزرگ جز حق نگفته وزبان به غیر حق نمی گشاید . حضرت علیه السلام درحکمت 309 نهج البلاغه می فرمایند :
اتقوا ظنون للمؤمنین فان الله تعالی جعل الحق علی السنتهم
ازگمان مؤمنین بپرهیزید زیرا خداوند حق را برزبان آنان قرار داده است .
او با تحمل وبردباری خویش هیچگاه اسیر غضب نشده ودرسخت ترین شرایط تصمیم گیری حق را برمی گزیند از طرف دیگر او صبر را درخود نهادینه کرده است . نهال زهد وبی اعتنائی به دنیا را درخود کاشته وازاین رو به امتعه ی فنا پذیر دنیوی چشم ندوخته ودرمقام شهادت هیچگاه تطمیع نخواهد گشت وجز حقیقت را نخواهد گرفت .
فرد مؤمن تمام فکر واندیشه اش درباره این است که چگونه از وقت محدود دنیا برای آباد کردن آخرت خویش بهره ببرد . چگونه می تواند از همین زمان محدود با ارتکاب گناه آخرت خود را به دنیا بفروشد وبرای خود ویرانی اندوه وپشیمانی بخرد . او« تسارع الی الخیرات » است ودرذکر آخرت غرق گشته از این رو جزسخن حق برزبان نمی راند .
امیرالمؤمنین علیه السلام درخطبه ی شریف 84 علت حق گویی وحق مداری خویش را ذکر قیامت ویاد مرگ برشمرده وعلت حق ستیزی عمروعاص را فراموش کردن آخرت ورشوه های معاویه می دانند ومی فرمایند :
اما والله انی لیمنعنی ذکر الموت وانه لیمنعه من قول الحق نسیان الاخرة انه لم یبایع معاویة حتی شرط ان یؤتیه اتیة ویرضخ له علی ترک الدین رضیخة
آگاه باشید به خدا سوگند که یاد مرگ مرا از شوخی وکارهای بیهوده باز می دارد ولی عمروعاص را فراموشی آخرت از سخن حق باز داشته است . با معاویه بیعت نکرد مگر بدان شرط که به او پاداش دهد ودربرابر ترک دین خویش رشوه ای تسلیم کند .2
ج- اسراف گریزی وانفاق گرایی:
مؤمن به دلیل کاشتن نهال زهد دردرون خود خفیف المؤونه است یعنی بار زندگی او سبک است .
به دنیا با چشم زاهدین یعنی با بی اعتنایی وحقارت می نگرد (انظروا الی الدنیا نظر الزاهدین فیها ) بنابراین هیچگونه تعلقی به اموال دنیوی ندارد ومسلم است که با این ویژگی از اسراف پرهیز خواهد نمود او حتی از بعضی نیازهای خود گذشته وبرای آنها اهمیتی قائل نمی شود چه رسد به اینکه دررفع نیازهای خود افراط کرده ومبتلا به اسراف شود .
حضرت علیه السلام هم درنامه ای به «زیاد» درسال 36 هجری او را به داشتن کفاف درزندگی توصیف نموده واز اسراف منع کرده اند واین به دلیل همان صفت زهد است که همه باید آن را درخود به وجود آورند ایشان می فرمایند :
فدع الاسراف مقتصدا واذکر فی الیوم غدا وامسک من المال بقدر ضرورتک وقدم الفضل لیوم حاجتک 3
ای زیاد !از اسراف بپرهیز ومیانه روی را برگزین از امروز به فکر فردا باش واز اموال دنیا به اندازه ی کفاف خویش نگهدار وزیادی را برای روزنیازمندیت درآخرت پیش فرست .
ودرجایی دیگر حضرت علی علیه السلام طریق فلاح را سبکباربودن دانسته ومی فرمایند :
فان الغایة امامکم وان وراءکم الساعة نخدوکم تخففوا تلحقوا فانما ینتظر باولکم آخرکم
قیامت پیش روی شما ومرگ پشت سرشما را می راند ، سبکبار شوید تا برسید ،همانا آنان که رفتند درانتظار رسیدن شما هستند .