شرحی بر روانشناسی رنگ ها
به سیاه میگویند رنگ غالب. سیاه آنقدر غالب است که شب، همه رنگها را در سیاهیاش محو میکند. سیاه، آخرین رنگ در جعبه مدادرنگی است، رنگی که هرگز در رنگینکمان نمیبینیمش، رنگی که اگرچه موقر و باشکوه است اما حسی از مرگ و نیستی با خود دارد. سیاه در بسیاری از فرهنگها، از جمله در فرهنگ خودمان، رنگ خوشایندی نیست و اصطلاحاتی مانند سیاهدل و سیاهروزگار از همین نگرش ریشه گرفته. روانشناسان، استفاده مطلق از این رنگ را توصیه نمیکنند و میگویند این رنگ باعث کاهش شور و هیجان آدم میشود. البته این را هم نباید از یاد برد که دنیا بدون وجود این رنگ، چیزی کم دارد و در هر صورت، سیاه یکی از رنگهای جعبه مدادرنگی است، حتی اگر آخرین رنگ باشد.
روانشناسان توصیه میکنند که استفاده صحیح و مناسب از این رنگ را در کنار سایر رنگها یاد بگیریم و اگر بنا به هر دلیلی مجبوریم لباس سیاه بپوشیم، پوششهای زیر لباس اصلی را از سایر رنگها انتخاب کنیم. آنها به ما میآموزند که اگر خواهان زندگی پرشورتر، زیباتر و کماسترستری هستیم، یکی از دهها راهی که پیش رو داریم، استفاده از رنگهای متنوع، شاد و دلنشین در پوشش شخصی و محل کار و زندگی و همچنین در فضای خانه و شهرمان است. حرفهای روانشناسان درباره رنگها معمولاً شنیدنی و گهگاه عجیب است. رنگها به طور کلی به 3 دسته تقسیم میشوند: رنگهای اولیه یا اصلی، رنگهای ثانویه و رنگهای میانی. رنگهای اولیه، خالصند؛ یعنی از ترکیب رنگهای دیگر به وجود نیامدهاند (مانند رنگهای زرد، قرمز و آبی). رنگهای ثانویه، آنهایی هستند که از ترکیب رنگهای اصلی به وجود میآیند؛ مانند بنفش که از ترکیب آبی و قرمز ساخته میشود یا مثلاً سبز که از ترکیب زرد و آبی به وجود میآید. در چرخه رنگ، هر رنگ ثانویه، مکمل رنگ اولیه مقابلش است. مثلاً بنفش مکمل زرد است، سبز مکمل قرمز و نارنجی هم مکمل آبی. رنگهای میانی، رنگهایی هستند که در میان رنگهای ثانویه وجود دارند و از ترکیب میزان مختلفی از رنگهای ثانویه با یکدیگر ساخته میشوند. مثلاً رنگ طوسی از ترکیب سه رنگ اصلی زرد، قرمز و آبی به وجود میآید. طوسی یک رنگ خنثی است، به این معنا که از میزان زیادی سفید برخودار است ولی به هیچیک از رنگهای اولیه و ثانویه متمایل نیست. رنگهایی مانند صورتی کمرنگ یا آبی آسمانی، جزء رنگهای خنثی محسوب نمیشوند، ولی رنگهایی مانند کرم و خاکستری خنثی هستند. روانشناسان معتقدند که رنگهای خنثی میتوانند در کنار سایر رنگها ترکیب مناسبی به وجود آورند، بدون آنکه زیبایی یکدیگر را از بین ببرند.
رنگهای سرد، رنگهای گرم
تقسیمبندی دیگر رنگها شامل رنگهای سرد و گرم است. رنگهای سرد (آبی، سبز و ...) تا حدودی القاکننده حس سرما و آرامشند و در مقابل، رنگهای گرم (قرمز، زرد، نارنجی و ...) القاکننده حس گرما و جنبوجوش. رنگهای گرم، محرک سیستم عصبی بوده و باعث تشدید احساسات و جلب توجه میشوند و گفته میشود که استفاده از این رنگها صمیمیت فضا را افزایش میدهد. به این نکته هم باید توجه داشته باشید که رنگهای موجود در هر کدام از این گروهها نیز از نظر سردی و گرمی با هم متفاوتند؛ یعنی مثلاً رنگ زرد اگرچه رنگ گرمی است اما نسبت به نارنجی، یک رنگ سرد محسوب میشود و در واقع، گرمای زرد کمتر از گرمای نارنجی است.
چه رنگی چه اثری دارد؟
برخی روانشناسان معتقدند که رنگها از نظر فیزیولوژیک و روحی روانی بر انسانها، حیوانات و حتی گیاهان تأثیر میگذارند؛ تأثیری که میتوان از آن در کاهش برخی بیماریها و افزایش یا کاهش برخی حالات روحی روانی در انسانها استفاده کرد. مثلاً میگویند رنگ قرمز، تأثیر مثبتی بر رشد گیاهان میگذارد و میتوان از آن در ایجاد هیجانات روحی و رفتاری در پرندگان نیز استفاده کرد. قرمز، رنگ شور و هیجان و برانگیختگی احساسات است؛ در حالی که آبی، رنگ آرامش و سکون و کاهش هیجانات به حساب میآید. به کارگیری رنگ آبی در فضای اتاق خواب (تختخواب، ملحفه، پتو و ...)، مکانی آرام و دور از تنش را برای اوقات خواب فراهم میکند و به همین دلیل، توصیه میشود دیوارهای اتاق خواب را با رنگهای سرد و ملایم (مانند آبی یا آبی مایل به سبز) رنگآمیزی کنیم و در سایر اجزای اتاق نیز از رنگهای هماهنگ و مکمل بهره بگیریم. در واقع، با توجه به شکل، اندازه و نوع کاربری فضا میتوان از تلفیق مناسب چند رنگ استفاده کرد. دیوارها نقش پسزمینه فضا را ایفا میکنند. رنگ پردهها و مبلها نیز از اهمیت زیادی برخوردار است و باید رنگ سایر اجزای اتاق را متناسب با آنها انتخاب کرد. توصیه میشود هیچوقت برای یک فضا به طور مطلق از یک رنگ استفاده نکنیم، بلکه با استفاده از بازی با رنگهای مختلف در قالب اجسام و حتی نورهای رنگی، فضای اتاق را زیباتر و مناسبتر جلوه دهیم. به طور مثال، اگر مبلهایی با طیف رنگی قرمز در اختیار داریم، باید سعی کنیم از رنگ سبز گیاهان به عنوان رنگ مکمل استفاده کنیم. در انتخاب رنگها خوب است که به خصوصیات شخصیتی و نوع نیاز روانی و فیزیولوژیک خودمان هم توجه داشته باشیم؛ به طور مثال، اگر فردی خسته و بیحوصله یا افسرده هستیم، رنگ سردی مانند آبی را به عنوان رنگ اتاق انتخاب نکنیم، چراکه آبی باعث دامن زدن به افسردگیمان میشود. همچنین اگر فردی عصبیمزاج و هیجانی هستیم، کمتر سراغ رنگهایی مانند قرمز برویم و در عوض، سعی کنیم از رنگهای سرد و آرامشبخشی مانند آبی و سبز بهره بگیریم. رنگها بدون اینکه ما متوجه باشیم، هر لحظه دارند زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهند. صحنههای ترسناک فیلمها معمولاً پر است از رنگ آبی و سورمهای؛ تا به این وسیله حس ترس و سرما به ما القا شود. در این حالت، عضلات ما منقبض میشوند و ترس به شکل ملموستری در چهرهمان آشکار میگردد. در آسایشگاههای اعصاب و روان هم معمولاً از رنگ خاکستری چرک زیاد استفاده میشود؛ چون این رنگ باعث کاهش اعتماد به نفس و در نتیجه، عدم مقاومت بیماران نسبت به تصمیمگیریهای تیم درمانی میشود. اما متأسفانه در حال حاضر، رنگ غالب در بسیاری از سازمانها و ادارهها و حتی مدارس ما به دلیل کهنگی و آلودگی ابزار و ادوات، به این رنگ متمایل شده است. ویدا فلاح، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، در این خصوص میگوید: «در سنین رشد، بچهها نیاز دارند با محرکهای مختلفی از جمله محرکهای رنگی گوناگون مواجه شوند. استفاده از ملحفههای رنگی، پردههای گُلدار و لباسهای الوان باعث تحریک بیشتر مغز و فعالیت بیشتر کودک در سنین رشد میشود.» او در ادامه یادآور میشود که: «رنگها در کنار یکدیگر اثرات خاصی دارند؛ به طور مثال، استفاده زیاد از رنگ قهوهای چون تا حدودی القاکننده حس افسردگی و ناامیدی است، توصیه نمیشود. اما اگر همین رنگ را در کنار رنگهای کرم و سفید به کار ببریم، تأثیرات مثبتی روی سلامتی خواهد داشت. یا مثلاً در مورد رنگ بنفش؛ اگرچه این رنگ، القاکننده حس آرامش و وقار است و عزت نفس را بالا میبرد و میتوان گفت یک رنگ عرفانی است، اما اگر تمام دیوارهای یک اتاق را با آن رنگآمیزی کنیم، فضایی کلافهکننده خواهیم داشت. در مجموع باید گفت زندگی در یک محیط و جامعهای با تنوع رنگی فراوان، به آدمی جسارت ابراز وجود میدهد و هرچه رنگهای اطرافمان محدودتر باشند، این جسارت کاهش پیدا میکند.»
چه کسی چه رنگی را دوست دارد؟
این روزها تستهای روانشناسیِ رنگ، تقریباً همهجا در دسترس است؛ تستهایی که در کمترین زمان ممکن، فقط با انتخاب چند رنگ، به شما میگویند دارای چه ویژگیهای شخصیتی هستید. اما سؤال اینجا است که تا چه اندازه میتوان به این آزمونها اعتماد کرد؟به عقیده روانشناسان، اگرچه مجموعه رنگهای مورد علاقه یک نفر که معمولاً در پوشش ظاهری، دکوراسیون و سایر جوانب زندگی او مشهود است، تا حدودی بیانگر ویژگیهای شخصیتی فرد است، اما این ارزیابی باید توسط روانشناس و در مراحل مختلف انجام شود چون معمولاً افراد در شرایط روحی خاص، انتخابهای مختلفی دارند؛ به طور مثال، اگر یک نفر در زمان آزمون به هر دلیلی عصبانی یا خوشحال باشد، ممکن است این حالات در انتخابش تأثیر بگذارد. پس لازم است آزمون در چند مرحله گرفته شود و رنگهایی که بیشتر انتخاب شدهاند، ملاک قرار داده شوند. در ضمن، اولویتِ قرارگیری این رنگها در کنار همدیگر نیز حایز اهمیت است. اگر شما هم از علاقهمندان به این قبیل آزمونها هستید، بهتر است فقط به عنوان یک سرگرمی و فال به آن نگاه کنید، نه بیشتر. اما بعضی اصول کلی وجود دارد که مورد توافق اکثریت روانشناسان است. مثلاً بیشتر روانشناسان معتقدند افرادی که تمایل بیشتری به استفاده از رنگهای گرم دارند، معمولاً از میل و هیجان و عواطف گرمتری برخوردارند و برونگراترند و آنهایی هم که به رنگهای سرد تمایل بیشتری دارند، درونگراتر هستند و بیشتر میل به سکون و آرامش دارند.