سفارش تبلیغ
صبا ویژن



تشخیص دروغگوها - موفقیت

   

بسمه تعالی

چند روش براى تشخیص دروغگوها

 

 

 

اگر از شما سؤال کنند در عمرتان چقدر دروغ گفته اید چه جوابى مى دهید؟

بدون شک همه ما در زندگى حداقل دروغ هاى کوچکى گفته ایم تا از بعضى مخمصه ها خلاص شویم. اما همه ما نیز کسانى را مى شناسیم که دروغ گفتن و داستان سازى بخش ثابتى از وجودشان شده و اگر دروغ نگویند انگار چیزى در زندگى شان کم مى آید. براى این افراد دروغ گفتن وسیله اى براى بزرگتر جلوه دادن خودشان و تحت تأثیر قرار دادن دیگران است. آیا شما چنین کسانى را مى شناسید؟ چه احساسى در مورد آنها دارید؟ آیا هیچ کدام از حرف هایشان را باور مى کنید؟ طبیعتاً جواب شما به این سؤال ها منفى است. همانطور که از قدیم و ندیم گفته اند: مرد است و حرفش. اما در بسیارى مواقع این افراد دروغگو را پس از مدتى مى توان شناخت و آنها معمولاً چنان مهارتى در دروغ گفتن پیدا کرده اند که در ابتدا ممکن است شما به سادگى حرف هاى آنها را باور کنید. دوست نداشتید قابلیتى در وجودتان بود که مى توانستید دروغ ها را به روشنى کشف کنید؟

توانایى تشخیص دروغ

همه انسان ها در درونى ترین لایه هاى شخصیتى شان افراد معصوم و نجیبى هستند و همین معصومیت درونى باعث مى شود در اغلب موارد دروغ گوهاى خوبى نباشند. حتى زمانى که داستان آنها کامل و بى عیب و نقص است، معمولاً چشمان شان واقعیت را لو مى دهد. چشمان دیگران هیچوقت دروغ نمى گویند. بنابراین کمى دقت در چشمان آنها زمانى که حرف مى زنند حس راست یا دروغ بودن حرف هایشان را کاملاً منتقل مى کند. بخصوص اگر کسى در حال دروغ گفتن باشد نمى تواند نگاه خیره شما را درون چشمانش مدت زیادى تحمل کند و به طور حتم رویش را به سمت دیگرى برخواهد گرداند. در این شرایط شما مى توانید با شیطنت تمام وانمود کنید که دروغ هاى او را باور مى کنید و حتى او را به نوعى با حرف هایتان ترغیب کنید تا دروغ هاى بزرگترى بسازد. مى بینید که از این زاویه نگاه کردن به دروغ هاى دیگران نه تنها آزاردهنده نخواهد بود، بلکه مى تواند موضوعى براى تفریح و سرگرمى شما و دوستانتان که بعداً داستان این دروغ ها را خواهند شنید باشد...!

آنها نمى دانند

دانستن این نکته که به طور کلى اغلب مردم دروغ گوهاى بدى هستند شاید خیلى جالب نباشد. این یعنى اینکه بهتر است کمتر دروغ بگویند. اگرچه وقتى دروغ مى گوییم، فکر مى کنیم دیگران متوجه نمى شوند، اما واقعیت چیز دیگرى است. همیشه داستان ها و دروغ هایى که ساخته مى شود عیب و نقصى دارند که اغلب آنها ناشى از وقایع و اتفاقات مرتبط با دروغ هاست و نه حرف ها و گفته ها. سعید به محل کارش تلفن مى زند و مى گوید آنقدر مریض است که نمى تواند روز پنجشنبه، فردا در محل کارش حاضر شود. او قرار است همراه دوستانش سفرى به شمال داشته باشند و روز شنبه همه مى بینند که پوست صورت او آفتاب سوخته است. در نتیجه او مجبور مى شود توضیحات اضافه تر و به عبارت دیگر دروغ هاى بزرگترى بسازد: اشتباهى از کرم برنزه کننده خواهرم استفاده کردم!!! و فکر مى کنید دیگران چه فکر مى کنند؟

معمولاً اتفاقى که مى افتد این است که افراد دید وسیعى از تمام وقایع و مسائل ممکن ندارند و حتى اگر چنین دیدى هم داشته باشند، کنترلى بر آنها نخواهند داشت. مریم به مادرش مى گوید که با دوستش آزاده قرار است بیرون بروند. آزاده هم از این موضوع مطلع است. اما عاطفه دوست مشترک آنها به منزل مریم تلفن مى زند تا با او صحبت کند و به مادر مریم مى گوید که آزاده امروز مهمان دارد. نتیجه؟ بهتر است خودتان قضاوت کنید...!

من مى پذیرم

مردم گاهى اوقات در کمال سادگى فکر مى کنند که دروغ گفتن مى تواند مشکل آنها را به طور مقطعى و در حال حاضر حل کند و آنها را از شر گرفتارى هاى فعلى شان برهاند. اما در واقع تمام این دروغ ها آخرسر گریبان خودشان را مى گیرد. چرا؟ اگر به جواب سؤال هایى که در قسمت آنها نمى دانند مطرح شد برگردید، مسلماً خودتان جواب این چرا را داده اید. آیا شما حرف کسى که یکبار به شما دروغ گفته باشد را دیگر هرگز باور خواهید کرد؟ بدون تردید جواب شما منفى است و این یعنى دروغگو اعتبار خود را پیش دیگران از دست مى دهد. در نتیجه در آینده اگر دچار مشکل و یا مسأله خاصى باشد نیز دیگر کسى به او توجهى نخواهد کرد. اگر حمید دوست شما ارزش و اعتبارش را پیش شما از دست داده باشد، دیگر از او چیزى باقى نمانده است. داستان همان داستان چوپان دروغگوست! حتماً شما هم قبول دارید که حمید و سعید و مریم اگر واقعیت ها را بیان کرده بودند، ارزش و اعتبارشان پیش دوست و فامیل و همکار حفظ مى شد و بدین ترتیب فرد بزرگترى جلوه مى کردند.

بنابراین دروغ ها و حرف ها مانند یک شمشیر دولبه هستند که ممکن است بعدها به ضرر گویندگان شان تمام شوند.

 

چند روش براى تشخیص دروغگوها

 

?. چشم هاى کسانى که دروغ مى گویند یا بازتر از حد معمول هستند و یا دائم به جهات مختلف حرکت مى کنند. به علاوه آنها معمولاً از نگاه مستقیم به چشمان شما احساس ناراحتى مى کنند و روى شان را برمى گردانند.

?. گاهى اوقات افراد دروغگو بخشى از صورت و یا دهانشان را هنگام حرف زدن مى پوشانند.

?. وقتى از آنها سؤال کنید دماغ یا گوششان را با حالتى عصبى مى خارانند.

?. آنها هنگام حرف زدن حرکات اضافى زیادى انجام مى دهند.

?. وقت دروغ گفتن زیاد تپق مى زنند و اشتباهات فراوان گفتارى شان را اصلاح مى کنند.

?. داستان هاى آنها معمولاً کلى است و جزئیات زیادى ندارد. آنها کلیات را تکرار مى کنند تا خودشان را قانع کنند.

?. داستان هاى آنها معمولاً گیج کننده و پیچیده است. دلیلش را هم مى توانید حدس بزنید. آنها نمى خواهند شما به راحتى داستان را تجزیه و تحلیل و بعد نتیجه گیرى کنید.

?. آنها خیلى سریع موضوع حرف را عوض مى کنند تا سؤالى از طرف شما مطرح نشود.

?. وقتى از آنها سؤالى بپرسید، معمولاً تظاهر مى کنند که نشنیده اند. چرا؟ چون نیاز به فرصتى دارند تا افکار خود را جمع و جور کرده و متناسب با داستانى که تا به حال ساخته اند جواب دهند.

??. وقتى از آنها سؤالى مى شود حالت دفاعى به خود مى گیرند و شما را متهم مى کنند که حرف هایشان را باور نکرده اید.

??. چند روز بعد از آنها سؤالى درباره داستان شان بپرسید تا شاهد تغییر جزئیات باشید. چند ماه بعد همان سؤال را دوباره به نحوى مطرح کنید تا یک داستان کاملاً متفاوت بشنوید!

 



نویسنده » مهدی خیرالهی » ساعت 11:36 صبح روز دوشنبه 86 آذر 26