سفارش تبلیغ
صبا ویژن



الگوی تدریس در دروس معارف اسلامی - موفقیت

   

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

الگوی تدریس در دروس معارف اسلامی 

                                                 
دروس معارف اسلامى علیرغم غایات نسبتاً یکسان و نزدیک به هم، حوزه‏ها و محتواى متفاوتى دارند از این رو آشنایی استادان با راهکارها وروش‏هاى متفاوت تدریس، نه تنها لازم، بلکه ضرورى است.

الف- مفاهیم و واژه‏هاى کلیدى

1. روش: روش یا متد به شیوه، راه، طریقه، طرز و اسلوب‏، معنا شده است. در یک نگاه کلى راه انجام هر کارى را روش‏ گویند.

2. فن: واژه فن که معادل واژه تکنیک به کار رفته است در زبان فارسى‏ به راه، روش، مهارت و صنعت معنا شده است. همچنین فن به معنى راه به‏کارگیرى مهارت‏هاى اساسى یا روش انجام ماهرانه کارى تعریف گشته ‏است.

3. تدریس: سابقاً تدریس را درس دادن یا انتقال معلومات و تجارب معین‏ از ذهن معلم به ذهن دانشجویان تعریف مى‏کردند. بر اساس این تعریف، وقتى استاد وارد کلاس مى‏شد به فعالیت و سخن گفتن مى‏پرداخت و فراگیران جز گوش دادن و اجراى دستورها و یا انجام تکالیف تحمیلى او، وظیفه و نقشى نداشتند؛ لیکن امروزه تدریس را تحریک، راهنمایى، سازمان‌دادن یا درگیرى فراگیران تعریف مى‏کنند از این رو استاد درس را با سؤال شروع می‌کند مهمترین فرق این تعریف با تعریف قبلى، این است که در تعریف‏ اخیر،استاد فقط نقش محرک و راهنما و سازمان‌دهنده دارد و فراگیر است که باید فعالیت کند؛ زیرا یادگیرى وقتى درست انجام مى‏گیرد که با فعالیت یادگیرنده همراه باشد و یادگیرى مطمئن و مؤثر، تنها هنگامى‏ امکان‏پذیر است که یادگیرنده شخصاً فعالیت کند. از طرف دیگر در تدریس به این معنا، استاد نقش ضبط صوت متحرک را ایفا نمى‏کند بلکه‏ وظیفه سنگین‏تر راهنمایى و سازماندهى را به عهده دارد. تدریس اثر بخش، یادگیرى معنادار را نتیجه مى‏دهد؛ یعنى یادگیرى، وقتى اتفاق مى‏افتد که براى ‏فراگیران کاملاً معنادار باشد و یادگیرى در صورتى معنادار خواهد بود که‏ فراگیران علاوه بر شناخت مفاهیم و ارزش آن شخصاً در امر یادگیرى سهیم ‏بوده و نسبت به آن موضوع احساس نیاز نمایند.

4. روش تدریس: بنابر آنچه ذکر شد روش تدریس عبارت است از: راه‏ منظم، قاعده‏مند و منطقى براى ارائه درس.

به عبارت دیگر روش تدریس مجموعه فعالیت‏هاى برنامه‌ریزى‏شده‏اى است که در نهایت نه براى ارائه تدریس بهتر، بلکه براى یادگیرى بهتر به کار مى‏رود بنابراین هر الگوى تدریس در واقع یک الگوى یادگیرى ‏است که به توسعه سبک‏هاى برخورد فراگیران با مسایل، کمک مى‏کند.

ب- الگوى تدریس چیست؟

اصولاً براى اجراى هر برنامه‏اى لازم است ابتدا چارچوب و خط‌مشى کلى‏ فعالیت‏ها مشخص گردد و سپس روش‏هاى اجرا و وسایل و امکانات موردنیاز براى فعالیت و تحقق هدف‏هاى آموزشى، تعیین و انتخاب گردد.

الگو معمولاً به نمونه کوچکى از یک شى‏ء بزرگ یا به مجموعه‏اى از اشیاى بى‌شمار گفته مى‏شود که ویژگى‏هاى مهم و اصلى آن شى‏ء بزرگ یا اشیاء را داشته باشد.

الگوى تدریس، چارچوب ویژه‏اى است که عناصر مهم تدریس در درون‏ آن قابل مطالعه است و شناخت و آگاهى از عناصر و عوامل مذکور مى‏تواند استاد را در اتخاذ روش‏هاى مناسب تدریس کمک کند.

تدریس، یک فرایند است و عوامل بى‏شمارى در آن نقش دارند که همه ‏آنها قابل مطالعه و کنترل نیستند، پس استاد باید چارچوبى کوچک و محدود از فرایند تدریس را به عنوان الگو انتخاب کرده و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد، تا بتواند در موقعیت مناسب و محدوده آن چارچوب، فعالیت‏هاى‏ آموزشى را سازماندهى کند و روش‏هاى مناسب تدریس را انتخاب نماید.

صاحبنظران الگوهاى تدریس متعددى را معرفى کرده‏اند که تحلیل‏ همه آنها در اینجا امکان‏پذیر نیست، لذا در این نوشتار سعى شده است تا برخى از الگوهاى اصلى و مهم تدریس که با دروس معارف اسلامى سازگار و قابل اجرا است معرفى شود.

از آنجا که در فرایند تدریس، اصل مهیا نمودن یک محیط مناسب براى‏ تعامل فراگیران با استاد و بررسى نمونه یادگیرى است. لذا الگوى تدریس نیز توصیفگر محیط یادگیرى است و در دامنه این توصیف موارد بسیارى چون طرح‌ریزى، برنامه تحصیلى، دوره‏ها، واحدها و مطالب آموزشى و... قابل جستجو است.

به عبارت دیگر الگوها در حقیقت ابزارى براى یادگیرى فراگیران مى‏باشند. دانشمندان علوم‌تربیتى الگوهاى مختلفى را معرفى کرده‏اند که برخى از الگوها به صورت خیلى محدود کاربرد دارند و حتى برخى از آنها به یک درس خاص و یک زمان معین محدود مى‏باشند.

اینجاست که انتخاب یک الگوى مناسب که با ویژگى‏هاى فراگیران، محتواى درس، امکانات و تجهیزات موجود، طول مدت کلاس و... سازگار باشد کار نسبتاً مهم و پیچیده‏اى است. در حقیقت فراگیرى نظرى الگوها به تنهایى مشکل را حل نخواهد کرد بلکه باید تدابیرى اندیشید تا در مرحله انتخاب و اجرا، تناسب الگوى موردنظر با اهداف آموزشى، شرایط و مقتضیات کلاس، مطالب درسى، تعداد و جنسیت فراگیران و... لحاظ گردد.

اشتباه اساسى در به کارگیرى الگو‏هاى تدریس

یکى از مشکلات اساتید در تدریس و انتخاب الگوها ذهنیت اشتباه و ناصواب آنان است. برخى از آنان در تدریس و انتخاب الگوها دو اشتباه رایج دارند که به طور اجمال به آن اشاره مى‏شود:

1. تصور یک الگوى تدریس به عنوان قاعده‌ای ثابت و انعطاف‏ناپذیر براى تمامى دروس و فراگیران؛

2. تصور ثابت بودن سبک یادگیرى هر یک از فراگیران و احتمال تغییر نکردن آن.

بدیهى است هر دو تصویر اشتباه است. نه همواره یک الگو وجود دارد و نه همیشه فراگیران از سبکى خاص در یادگیرى تبعیت مى‏کنند. براى ‏روشن‏تر شدن مسئله، تدریس را مى‏توان به رانندگى تشبیه نمود. یک راننده ماهر کسى است که در رانندگى انواع ماشین‏ها آن هم در جاده‏هاى مختلف،‏ مهارت لازم را داراست؛ اما بعضى رانندگان صرفاً با یک نوع ماشین و در جاده‏هاى خاصى توان رانندگى دارند. اساتید در انتخاب الگوها نیز به همین‏گونه‏اند؛ یعنى صرفاً با یک نوع الگو خو گرفته و با الگوهاى دیگر آشنایى ندارند و یا در صورت آشنایى، از به کارگیرى آن الگوها ناتوانند و در حقیقت به محتوا، جنسیت و ویژگی‌هاى خاص فراگیران توجهى ندارند در حالى که ‏استاد ماهر و موفق در انتخاب الگوها تمام جوانب را در نظر دارد.

ج- تناسب‌سنجى الگوها

1. تناسب الگوها با موضوع‏هاى درسى

موضوع‏هاى درسى را به روش‏هاى گوناگون مى‏توان تدریس نمود. دانشمندان تعلیم و تربیت براى انجام این کار راه‏هاى مختلفى پیشنهاد نموده‏اند. هر یک از این شیوه‏ها به هدف آموزش، شرایط و مقتضیات کلاس، مطلب درس، تبحر و کارآیى استاد و... بستگى دارد؛ بنابراین نمى‏توان ‏روشی به عنوان بهترین و مؤثرترین روش معرفى کرد. اما برخى دروس وگرایش‏هاى خاص نسبت به برخى الگوها سازگارى بیشترى دارند. درانتخاب الگوها، باید با مطالعه ماهیت هر الگو و نسبت‌سنجى آن با اهداف آموزشى، یک یا چند الگو را در یک درس بر سایر الگوها ترجیح داد. هر چند تصمیم‌گیرى قاطع از آن جهت که یک الگو به عنوان الگویى کاملاً متناسب و سازگار با ماهیت درسى و اهداف آموزشى آن انتخاب شود، کارى مشکل‏ خواهد بود؛ به طور مثال الگوى پرسش و پاسخ براى تدریس دروسى که ‏بیشتر جنبه تحلیل و بررسى مسائل عمومى روز را دارند مناسب مى‏باشد؛ درحالى که کاربرد همین الگو براى برخى دوره‏هاى تحصیلى مناسب نیست یا حتى براى دوره‏هاى تحصیلات تکمیلى، اگر موضوع درس، بررسى مسائل‏ پیچیده عقلى باشد مناسب نمى‏باشد. هنگامى کار پیچیده‏تر مى‏شود که در یک موضوع درسى چندین الگو قابل اجرا باشد. در چنین صورتى راه‏هاى مختلفى وجود دارد؛ از جمله اینکه استاد در تصمیم‏گیرى و ترجیح یک الگو، میزان و نوع اثرات آن را سنجیده و انتخاب نماید؛ یا آنکه جهت تنوع کلاس و درس، الگوها را در صورت سازگارى با هم تلفیق نماید.

در پایان متذکر مى‏گردد که توجه به تعداد و جنسیت فراگیران، زمان و مکان کلاس و... در انتخاب الگو یا الگوها کمک به سزایى خواهد نمود؛ چرا که هیچ راهبردى همواره براى همه فراگیران و یا همه زمان‌ها و موقعیت‏ها نمى‏تواند کاربرد مناسبى داشته باشد؛ علاوه اینکه اکثر الگوهاى تدریس براى‏ منظورهاى خاصى مثل آموختن اطلاعات، مفاهیم، راه‏هاى تفکر، بررسى ‏ارزش‏هاى اجتماعى و از این قبیل تدوین یافته‏اند.

2. تناسب الگوها با اهداف آموزشى

یکى از مهارت‏هاى لازم در انتخاب و به کارگیرى الگوى مناسب توجه به اهداف آموزشى است. اهداف آموزشى را مى‏توان به سه دسته کلى تقسیم نمود.

1. حوزه شناختى (یعنی، کسب دانش و اطلاعات)؛

2. حوزه عاطفى (یعنی تأثیر عاطفی و درونی که در آن با علاقه، انگیزش، نگرش و ارزشگذاری سر و کار داریم)؛

3. حوزه روانى- حرکتى (هر فعالیتی که علاوه بر جنبه روانی دارای جنبه جسمانی هم باشد مثلاً توانایی قرائت صحیح آیات و روایات در این حوزه جا داد).

هر یک از این حوزه‏ها نیز شامل تعدادى طبقه مى‏باشد که هر یک از این طبقات با الگوهاى خاصى سازگارى دارند مثلاً اگر هدف‏هاى آموزشى عمدتاً به کسب دانش و اطلاعات مربوط شوند بهترین روش آموزش مستقیم ‏و شیوه سخنرانى است.

اگر هدف، پرورش تفکر (یعنى درک، فهم، حل مسائل و خلاقیت) باشد شیوه پرسش و پاسخ یا بحث گروهى مناسب است. اگر هدف، مربوط به حوزه روانی- حرکتی باشد شیوه تمرین و تکرار، پیشنهاد می‌گردد. بنابراین مى‏توان گفت بهترین روش و الگوى تدریس در هر زمینه علمى این است که ابتدا اطلاعات و حقایق مربوط به درس را در زمان نسبتاً کوتاهى در اختیار یادگیرندگان قرار داد و براى کشف قوانین و اصول علمى و راه حل مسایل، آنان را هدایت و تشویق نمود.

3. تناسب الگوها با ویژگى‏هاى فراگیران و کلاس

الگوهاى انتخابى باید با ویژگى‏هاى فراگیران منطبق باشد. از آنجا که بین‏ ویژگى‏هاى فراگیران و الگوى تدریس زمینه تعامل وجود دارد مى‏توان ‏اطمینان داشت که به دلیل گستردگى فراگیران مدل‏هاى تدریس نیز توسعه‏یافته و گسترده است و به ندرت مى‏توان فراگیرانى را یافت که هیچ یک از طیف نسبتاً گسترده الگوهاى تدریس در آن تأثیرگذار نباشد.

ویژگى‏هاى فراگیران

فراگیران ویژگى‏هاى متفاوتى از جهت سن، جنسیت، سطح علمى، فرهنگ، تفاوت‏هاى فردى و... دارند؛ از این رو شناخت فراگیران در زمینه‏هاى پیش‏گفته تأثیر مهمى در انتخاب نوع تدریس دارد.

در حقیقت یکى از مسایل مهمى که توجه به آن در تدریس از اهمیت زیادى برخوردار است عنایت به تفاوت فراگیران از جهت فرهنگ، سطح آمادگى، حساسیت و زمینه فکرى آنان است. این مسئله در تدریس دروس معارف اسلامى نیز باید عمیقاً منظور شود؛ چرا که فراگیران این دروس با هم متفاوتند. بعضى از آنها در خانواده‏هاى مذهبى تحت تعلیم و تربیت دینى بار آمده و براى دریافت آموزش‏هاى اعتقادى و دینى آمادگى بیشترى دارند. یعنى براى دریافت مطالب در زمینه‏هاى اخلاقى، سیاسى و اعتقادى و در نتیجه تغییر رفتار، آمادگى مطلوبی دارند. در مقابل، برخى دیگر در خانواده‏ها یامحیط‌هایى بزرگ شده‏اند که در آن یا توجه چندانى به دین وجود ندارد و یا سبک و روش عملى آنها به کلى با سبک و روش دینى معارض است و بین این‏ دو گروه متفاوت، طیف گسترده‏اى قرار دارد که نمونه‏هاى آن را مى‏توان ‏آشکارا در جامعه مشاهده کرد. به هر حال، با توجه به تنوع فرهنگ‌هایى که ‏در سراسر کشور و حتى در داخل شهرهاى بزرگ و دانشگاه‏ها وجود دارد، مى‏توان حدس زد که چه تنوع و تفاوتى در زمینه‏هاى فکرى، روانى، اخلاقى ‏و فرهنگى بین فراگیران نسبت به اینگونه مباحث وجود دارد.

مشکل اساسى آن است که نمى‏توان براى هر گروه و دسته‏اى خاص از این ‏دو طیف، الگو و شیوه خاصی ارائه نمود. از طرفى دیگر نباید انتظار داشت‏که یک شیوه بتواند پاسخگوى نیازهاى متنوع این دو طیف باشد. پس چه باید کرد؟

کلید حل این سؤال به دو نکته برمى‌گردد: یکى آنکه استادان با شیوه‏هاى‏ مختلف و مناسب تدریس و گونه‏گونى الگوهاى آن آشنا باشند و دیگر آنکه ‏در بکارگیرى این الگوها مهارت و خلاقیت بیابند. مسلماً یک الگوى خاص‏ نمى‏تواند چندان انعطاف داشته باشد که مخاطبان متنوع و نیازهاى آنان را پاسخ دهد؛ چرا که یک شیوه خاص با عنایت به شرایط و محورهاى معینى ‏تدوین یافته است. البته استاد مى‏تواند الگویى خاص را در یک کلاس‏ به نوعى و در کلاسی دیگر به نوعى دیگر ارائه نماید. مثلاً کاربرد شیوه سخنرانى در کلاس پرجمعیت با کاربرد همان شیوه در کلاس کم‏جمعیت متفاوت است یا بکارگیرى همین شیوه براى جنسیت مختلف یا اهداف مختلف آموزشى متفاوت خواهد بود. از این رو لازم است نخست با ویژگى‏هاى مهم روش مناسب تدریس آشنا شویم و بر اساس آن ویژگى‏ها، روش مناسب تدریس را در موقعیت‏هاى متفاوت برگزینیم.

د- ویژگى‏هاى روش تدریس مناسب

1. هدف را براى فراگیران روشن سازد؛

2. فراگیران را به فعالیت برانگیزد؛

3. قدرت داورى درباره نتایج را در فراگیران ایجاد کند؛

4. به فراگیران امکان دهد که به بررسى و مطالعه نتایج به دست آمده ‏بپردازند؛

5. سطح تربیتى و تحصیلى فراگیران را در نظر بگیرد؛

6. به تدریج از روش روان‌شناختى به روش و ترتیب منطقى منتقل شود؛

7. رسیدن به هدف را ممکن سازد؛

8. ماده درسى و فعالیت فراگیران را وسیله قرار دهد نه هدف؛

9. محتواى درسى را به زندگى اجتماعى ربط دهد؛

10. برنامه درس را براى فراگیران مفهوم و مطلوب نماید؛

11. با استعداد و تمایلات فراگیران هماهنگ باشد؛

12. کاملاً بر اصول یادگیرى مبتنى باشد؛ زیرا روش یادگیرى فراگیران روش تدریس استاد را تعیین مى‏کند و عکس آن درست نیست؛

13. فراگیران را به تفکر وادارد و کنجکاوى ایشان را برانگیزد؛

14. فراگیران را از معلومات به مجهولات سوق دهد؛

15. در فراگیران ایجاد رقابت کند؛

16. از همه حواس فراگیران مخصوصاً بینایى و شنوایى آنان استفاده کند؛

17. روش تدریس براى استاد کاملاً مفهوم و هضم شده باشد نه اینکه ‏صرفاً در کتب علوم تربیتى آن را دیده یا از اساتید فن شنیده باشد؛

18. روش تدریس با شخصیت، معلومات و تجارب استاد تناسب داشته باشد؛

19. با میزان معلومات، ظرفیت یادگیرى، سن، جنسیت و تعداد فراگیران متناسب باشد؛

20. با امکانات و وسایل آموزشى و کمک آموزشى سازگار باشد.

 



نویسنده » مهدی خیرالهی » ساعت 12:26 عصر روز پنج شنبه 86 شهریور 22