سفارش تبلیغ
صبا ویژن



هویّت دینى در عصر کنونى - موفقیت

   

بسمه تعالی

ü   هویّت دینى در عصر کنونى

 

هر یک از ما در زندگى خود، افرادى را مى‏شناسیم که با هر نسیمى دگرگون مى‏شوند و تغییرات اساسى، وجودشان را فرامى‏گیرد. به عبارت متعارف، آنها ثُبات ندارند و در وجود خودشان زندگى نمى‏کنند. در بعضى از مراحل زندگى، دچار سرگردانى و تزلزل مى‏شوند. به هر کجا که سفر مى‏کنند، یا با هر کسى که همنشین مى‏شوند، رنگ و بوى او را به خود مى‏گیرند. در واقع، آنها خود را به چیزى وابسته نمى‏دانند و در وجود خود، شخصیت مستقل، احساس نمى‏کنند ؛ لذا همیشه سعى مى‏کنند با تکیه به هر چیز گذرا، خود را از این حالت بحرانى نجات دهند. در واقع مى‏توان گفت که این افراد، دچار «بحران هویّت»(1) هستند.

 

هویّت (Identity) در روانشناسى عبارت است از: «خودِ اساسى و مستمر فرد» یا «مفهوم درونى و ذهنى از خویشتن به عنوان یک شخص، مثلاً هویّت جنسى، قومى یا گروهى و...».(2)

 

کسانى که در خود هویتى احساس مى‏کنند و به آن احترام مى‏گذارند، در هنگام مواجهه با مشکلات زندگى، آن مشکلات را به نحوى به هویّت خود ارجاع داده، در پى حل آنها برمى‏آیند. بر خلاف کسانى که در خود هویتى ندارند و در چالشهاى زندگى سرگردان مى‏مانند. با این بیان به این نتیجه مى‏رسیم که اصل داشتن «هویّت» ، ضرورى است و هرکسى باید با مشخصه‏هاى ویژه، به خود هویّت دهد. نکته اساسى این است که: چه هویّتى ما را بهتر جلوه مى‏دهد و راه و روش بهترى براى زندگى دارد؟ هویّت صنفى، گروهى، سیاسى، اقتصادى و... یا هویّت دینى و مذهبى؟! درست است که همه اینها، وجوه و اجزا و لایه‏هاى مختلف یک پدیده یکپارچه (یعنى هویّت) به شمار مى‏روند و پیوندهاى ناگزیرى با یکدیگر دارند، امّا تجربه انسانى نشان داده است که در افراد و جوامع گوناگون، و در ادوار متفاوت تاریخى، برخى از ابعاد یا لایه‏هاى هویّت، برجستگى و محوریّت و نقش مؤثرترى در شکل‏دهى نظامهاى فکرى ـ رفتارى به عهده مى‏گیرند.

 

 

بهترین هویّت، کدام است؟

هر کدام از هویتها که بتواند انسان را از بحرانهاى زندگى نجات دهد و او را از سرگردانى برهاند تا او در وجودش «اختلال هویّت»(3) احساس نکند، بهترین است.

 

در بسیارى از افرادى که خود را به حزب یا گروه خاصى وابسته مى‏دانند، با تغییر در قوانین و مقررات آن حزب، بى‏ثباتى مشاهده مى‏شود. به عنوان مثال اگر هویّت فردى «قومى» باشد، با عوض شدن رهبر آن قوم، تا عادى شدن رهبر جدید، سرگردانى احساس مى‏شود ؛ لذا باید با هویتى زندگى کنیم که خودش ثبات داشته باشد.

 

بهترین هویتى که مورد تأیید اندیشه‏مندان جامعه ما قرار گرفته «دین و مذهب» است. هویّت دینى، انسان را به منبع و پشتوانه‏اى متّصل مى‏کند که از بالاترین ثبات برخوردار است ؛ یعنى خداوند مهربان.

 

دین (Faith)، به معناى راه، روش و اطمینان است. کسى که با دین و مذهب به معناى واقعى آن همراه باشد، خودش را با چیزى همراه کرده است که مى‏تواند در بحرانها و چالشهاى زندگى یارى‏اش کند.

 

وقتى به عقل خود (که وجه تمایز بین ما و موجودات دیگر است) رجوع کنیم، به همین هویّت پى مى‏بریم. «ارسطو» در این باره مى‏گوید: «ما نباید از کسانى پیروى کنیم که به ما اندرز مى‏دهند که چون انسانیم باید به فکر چیزهاى انسانى باشیم و چون فانى هستیم، تنها درباره امور فانى بیندیشیم ؛ بلکه باید تا جایى که در توان داریم، خویشتن را جاودان سازیم و نهایت کوشش خود را به کار بریم تا مطابق بهترین چیزى که در ما وجود دارد زندگى کنیم».(4)

 

هویّت دینى، به جاودانه بودن انسان اشاره دارد، جلوه‏اى زیبا به او مى‏دهد و راههاى رسیدن به کمال را بیان مى‏کند.

 

«کارل گوستاو یونگ» (روانشناس بزرگ معاصر) در سخنانى که در سال 1935 ایراد نموده است، مى‏گوید: «نه‏تنها مسیحیت با نمادهاى رستگارى‏اش، بلکه تمامى مذاهب شامل بدوى‏ترین آنها با آیین جادویى‏شان انواعى روانْ‏درمانى‏اند که رنجهاى روحى و جسمى ناشى از روح را درمان کرده، بهبود مى‏بخشند». در مقاله انتشار یافته در سال 1951 نیز آمده است: «مذهب، نه‏تنها بر ضد بیمارى است، بلکه عملاً سیستمى براى بهبود و رشد روانى است». وى در مقاله خود تحت عنوان «انسان نوین در جست و جوى روح» ادّعا مى‏کند که هیچ بیمارى نداشته که درمانش مستلزم بازگشت او به مذهب نبوده باشد.(5)

 

بسیار زیباست که یونگ معتقد است درمان تمام بیماریهاى روحى را در دین مى‏توان یافت ؛ البته در هویّت ما هم به همین مطلب اشاره شده است.(6)

 

عبارت جالب دیگر از «آرنولد تویْن بى» (نظریه‏پرداز بزرگ «تاریخ») نقل شده که: «بحرانهایى که اروپاییان در قرن حاضر دچار آن شده‏اند، اساسا به فقر معنوى برمى‏گردد». وى معتقد است که تنها راه درمان این فروپاشیدگى اخلاقى که غرب از آن رنج مى‏برد، بازگشت به دین است.(7)

 

دین و مذهب به آدمى بها و ارزش داده، او را جانشین خداوند در زمین معرفى مى‏کند، به او مى‏آموزد که در مواقع مختلف زندگى چه کار کند، هدفش براى زندگى چه باشد و چگونه مى‏تواند به هدف نهایى خود برسد.

 

«بنیامین راش» (پدر روان‏پزشکى امریکا) مى‏گوید: «دین، آن قدر براى پرورش و سلامت روح آدمى اهمیت دارد که هوا براى تنفّس».(8)

 

جامعه‏اى که در آن دین و مذهب جامع و کامل حاکم نباشد و یا مردم به هویّت دینى خود بى‏اعتنا باشند، دچار سقوط اخلاقى مى‏شود و در آن، ناهنجاریها سیر صعودى به خود مى‏گیرند.

 

یکى از دانشمندانى که به اخلاق در جامعه توجّه دارد «ژان پیاژه» (روانشناس معاصر فرانسوى) است. او سقوط اخلاقى را خطرناک قلمداد مى‏کند و به این مسئله اشاره دارد که رشد اخلاقى را باید از دوران کودکى آغاز کرد تا فرد در دوره جوانى از خطاهاى اخلاقى مصون باشد.

 

پیاژه بیان مى‏دارد کسى که دچار مشکل اخلاقى است، دیگران را هم در معرض این خطر قرار مى‏دهد. او معتقد است که کودک را باید تربیت کرد، نه اینکه او را آزاد گذاشت تا خودش رشد کند، یا احتمالاً به سقوط اخلاقى منجر شود. و سرانجام درباره این‏گونه افراد (افراد تربیت نشده) به این صورت هشدار مى‏دهد که: «اینها طریقه‏اى مخصوص براى خود دارند. دنیا و آنچه‏در آن هست را پوچ مى‏دانند و به تمام اصول انسانى و اجتماعى و اخلاقى پشت‏پا زده‏اند و از بیکارى و ولگردى لذت مى‏برند و در جستجوى تفریحات آسان و سهل‏الوصول و ارتباطات جنسى پَرسه مى‏زنند و محبت و دوستى و زندگى اجتماعى را به مسخره مى‏گیرند. این خطر، نه‏تنها یک شهر و کشور را تهدید مى‏کند، بلکه در جهان امروز، صورت بین‏المللى یافته، به همه سرایت کرده است به این معنا که جوانان یک کشور به کشور دیگر مى‏روند و سعى دارند این فلسفه فاسد را در همه جا عمومیت دهند».(9)

 

دغدغه‏هاى بسیار هشدار دهنده پیاژه و امثال او فقط با رشد اخلاقى از بین مى‏روند. اخلاق نیز زمانى رشد مى‏کند که هویّت دینى و مذهبى در وجود ما به طور واقعى شکل بگیرد. در واقع مى‏توان گفت که اخلاق، میوه درختى است به نام «دین» که با رشد درخت، میوه‏هاى بیشترى به ثمر مى‏نشینند.

 

یکى از راههایى که ما را به این نتیجه (کارآمدى دین در زندگى) مى‏رساند، تفکر و اندیشه درباره دین و فواید آن است. در قسمتهایى از قرآن مجید، کلماتى وجود دارد که ما را به اندیشیدن رهنمون مى‏شود.(10) همین نکته دلیل بر این است که دست کم قوانین دین اسلام برپایه عقل استوار است. «اریک فروم» در این زمینه مى‏گوید: «چنین نیست که شعایر دینى، پیوسته بیرون از حوزه درک عقلى باشند ؛ آیین «شستشو (تطهیر)» را مى‏توان به عنوان جلوه‏اى پرمعنا و منطقى از پاکیزگى درونى، که عارى از هر عنصر غیر عقلایى یا آزار دهنده است، و نیز بیان «سمبلیک (نمادین)» میل ما به پاکیزگى معنوى، پیش از شروع کارى که تمرکز کامل ذهن و خلوص نیّت را ایجاب مى‏کند، تلقى نمود.

 

به همین طریق، شعایرى نظیر روزه، مراسم و تشریفات ازدواجهاى دینى، حضور قلب و مکاشفه مى‏توانند شعایرى کاملاً عقلایى به شمار روند که نیاز به تجزیه و تحلیلى غیر از آنچه منجر به شناخت مفهوم مورد نظر آنها مى‏شود، ندارد».(11)

 

 

 

مهم‏ترین پیامد هویّت دینى

یکى از بحرانهاى عصر حاضر، احساس پوچى و سرگردانى و بى‏هدفى است ؛ به همین دلیل، جنگها رو به فزونى‏اند و قتل و خودکشى، هر روز افزایش مى‏یابد. مرحوم علاّمه محمدتقى جعفرى در کتاب «بن بست امروز بشر» مى‏گوید: «به‏یاد دارم این مسئله را با یکى از انسانهاى دلسوز که از عواطف انسانى برخوردار و عمرى را در فکر دفاع از آزادیهاى معقول و حقوق انسانها سپرى کرده بود، مطرح کردم. او با استناد به از دست رفتن هویّت انسانى و ارزشهاى والاى انسان گفت: بگذار این زمین که فقط به صورت زرّادخانه (براى انباشتن سلاح بیشتر) و قهوه‏خانه عیش و عشرت و پوچگرایى و مبارزه با هرگونه عظمتهاى انسانى درآمده است، هرچه زودتر از بین برود!».(12)

 

در هویّت دینى ما (هویّت اسلامى)، آنچه انسان را از پوچى خارج مى‏کند، جهان‏بینى الهى است. انسان داراى عطشى است که فقط با پیمودن راه خدا و رسیدن به وصال خدا فرو مى‏نشیند.(13) مذهب به آدمها ارزش مى‏دهد. قصد دارد آنها را از تهى بودن و بى‏هدفى و پوچى برهاند. اى انسان، تو گمان مى‏برى که موجودى ناتوان و ضعیف هستى، درحالى‏که نظام بزرگ جهان هستى در تو پنهان است؟!(14)

 

دین الهى، بعد از اینکه براى انسان ارزش قائل مى‏شود، دیدگاه روشنى را هم تبیین مى‏کند و آن آین است که: «هدف زندگى، تکامل است و تکامل، صورت نمى‏گیرد مگر با نزدیک شدن به پروردگار که آن هم با تقوا و عمل صالح امکان‏پذیر است». به همین دلیل، انسان مى‏داند که کیست، از کجا آمده، در کجاست و به کجا مى‏رود. پس یکى از پیامدهاى هویّت دینى، «هدفمند کردن» انسانهاست.

 

در کنار آن باید بیان کنیم که یکى از مشکلات عصر کنونى، فشارهاى روانى است که بعضى از آن، با عنوان «طاعون قرن» یاد مى‏کنند. عمل به تعالیم دین و تداوم این کار، باعث مقابله با تنیدگى روحى مى‏شود.

 

به طور کلّى مى‏توانیم بگوییم که بررسیهاى انجام شده نشانگر آن است که عمل به تعالیم دین، در کاهش اضطراب، فشار روانى، افسردگى و بحرانهاى شخصیتى، بسیار مؤثر است.(15)

 

پس چه چیزى بهتر از دین و چه هویتى کارگشاتر از هویّت دینى؟

 

 

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1 . بحران هویّت: Identity Crisis . فقدان حاد احساس هویّت خود، فقدان احساس طبیعى از تداوم زمانى (تاریخى)، فقدان این احساس که شخصِ امروز و اینجا، از نظر پایدارى، همان شخص دیروزى است که در اینجا بود.

 

2 . فرهنگ جامع روانشناسى ـ روان‏پزشکى، نصرت اللّه‏ پورافکارى، تهران: فرهنگ معاصر، 1373، ص 719.

 

3 . اختلال هویّت: Identity disorder . انجمن روان‏پزشکى امریکا اختلال هویّت را ناراحتى ذهنى شدید در رابطه با ناتوانى براى تطبیق جنبه‏هاى مختلف خود، در زمینه احساس منطقى و نسبتا مقبول از خویش، توصیف مى‏کند. این اختلال، با تزلزل در زمینه‏هاى گوناگون در رابطه با هویّت، از جمله اهداف درازمدت، انتخاب حرفه، الگوهاى دوستى، ارزشها، و وفادارى مشخص مى‏گردد.

 

4 . معارف اسلامى 2 ، علیرضا امینى و محسن جوادى، تهران: مجموعه معارف، 1380، ص 23.

 

5 . «دعا و نقش آن در بهبود فعالیتهاى روانى»، صهبا قدس (پیوند، آبان 1380)، ص 47.

 

6 . لا رَطْبٍ وَلا یابِسٍ إلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ(سوره انعام، آیه 59).

 

7 . «تأثیر باورهاى مذهبى بر بهداشت روانى انسان»، ایرج شاکرى‏نیا(پیوند، اسفند 1379)، ص 38.

 

8 . همان جا.

 

9 . روانشناسى کودک و اصول تربیتى جوانان، ژان پیاژه و پیر هانرى سیمون، ترجمه: عنایت‏اللّه‏ شکیباپور، تهران: لاله‏زار، ص 119.

 

10 . سوره بقره، آیه 170.

 

11 . روانکاوى و دین، اریک فروم، ترجمه: آرسن نظریان، تهران: پویش، 1359، ص 133.

 

12 . بن بست امروز بشر، محمدتقى جعفرى، تهران: پیام آزادى، 1378، ص 59.

 

13 . نهج‏البلاغه، خطبه 123.

 

14 . «هویّت‏یابى جوانان»، مجید رشیدپور(پیوند، اردیبهشت 1381)، ص 22.

 

15 . ر.ک به: اولین همایش دین و بهداشت روان، دانشگاه علوم پزشکى ایران.



نویسنده » مهدی خیرالهی » ساعت 1:12 عصر روز سه شنبه 87 فروردین 6