سفارش تبلیغ
صبا ویژن



نماز و وسواس های عملی - موفقیت

   

تاثیر نماز بر وسواس های عملی

 

درمطلب  گذشته از تاثیر نماز بر وسواس فکری سخن گفتیم و اینکه به نکته ای پیرامون وسواس عملی می پردازیم که نمونه های آشنای زیادی از آن را می توان در جامعه اطراف پیدا کرد . از جمله این نمونه ها می توان به افرادی اشاره کرد که گرایش به انجام مکرر فعالیتهایی معین مثل شستشو و نظافت دارند و حتی پس از بارها شستشو و آب کشیدن همچنان نسبت به پاک شدن شی مورد نظافت شک دارند !

یا کسانی که هیچوقت از موثر بودن استحمام یا صحت غسلهایشان مطمئن نیستند ، و یا خانمهایی که به شکل مبالغه آمیز آرایش می کنند یا لباسی را بارها می پوشند و در می آورند . اما سرانجام باز هم نسبت به زیبا شدن خود شک دارند ! یا افرادی که میل نامعقول و اجباری نسبت به شمارش یا جمع آوری اشیاء یا مرتب و منظم بودن افراطی و غیر متتظره دارند یا کسانی که در مورد این که آیا فلان کار را انجام داده اند ( مثلا کلید برق را خاموش کرده اند ؟ یا شیر آب و گاز را بسته اند ؟ ) دائما دو دل هستند و..

با این که نقل سرگذشت های بامزه این قبیل افراد نمونه های برجسته ای از ادبیات طنز دنیا را به خود اختصاص می دهد و یا حتی عده ای از شخصیتهای علمی جهان را مبتلا به این بیماری دانسته اند اما روشن است که زندگی این قبیل افراد برای خود و اطرافیانشان گاهی تا چه حد غیر قابل تحمل و ناراحت کننده می شود. بدین ترتیب لزوم توجه خاص به منظور رفع این عارضه و مقابله با آن از مباحث ویژه روانشناسی و روانپزشکی امروز به شمار می آید .

بخصوص که وسواس ( فکری و عملی ) در ارتباط نزدیک با بیماریهای دیگر روانی نیز می باشد . بعنوان مثال : معلوم شده است که یک پنجم از موارد حالتهای وسواسی نشانه های افسردگی و یک هشتم نشانه های اضطرابی دارند .(1)

علیرغم این که اسلام ، آیین نظم و ترتیب و مسلک پاکیزگی و طهارت است ، اما آنجا که کار به افراط و مبالغه می کشد و پدیده ای از “ عدل ” دور می گردد ، اسلام (بخصوص تشیع) آن پدیده را مذموم تلقی می نماید و برای نزدیک نمودن آن به تعادل راه حل عملی پیشنهاد می کند . از جمله این افراط ها “ وسواس ” است .(2) که گفتیم به عنوان وسوسه ای از سوی شیطان در تعالیم اسلامی نام برده می شود و بخش قابل توجهی از تعالیم اسلامی و بخصوص نمود برجسته آن یعنی “ نماز ” به زدودن و سواس از زندگی انسانها اختصاص دارد.

چنانچه مروری بر آداب طهارت در رساله های فقهی علماء شیعه داشته باشیم ، متوجه می شویم ، که بسیاری از دستورات توجه به شک های وسواس آمیز در مورد طهارت جسم یا لباس را باطل اعلم کرده اند ، مثلا اگر شخصی شک کند که وضویش باطل شده یا نشده است ، باید بنا را بر باطل نشدن آن بگذارد ، یا آن که اگر شک کند لباسش نجس یا پاک است بنا را بر پاک

بودن لباس می گذارد .

این دستورات در آداب نماز نیز به همین گونه است ، بعنوان مثال از جمله شکیاتی که هرگز نباید بدان اعتنا نمود ، شک کثیر الشک ( کسی که زیاد شک می کند ) است . یا این که در بسیاری از سایر شکیات نماز ( مثلا شک بین 3 و 4 رکعت ) باید برای پرهیز از وسواس بنا را به یک طرف شک گذاشت و بدان عمل نمود .

بدین ترتیب آموزشهای نماز ، بسی قدرتمندتر از روشهای معمول در علم غرب ( مثل روش حساسیت زدایی تدریجی ) در زدودن وسواس مطرحند ، چرا که انسان نمازگزاری که در شبانه روز بارها به تعالیم ضد وسواس توأم با نماز گردن می نهد ، در زندگی روزمره خود ، قطعا دور از وسواس خواهد زیست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1.روانپزشکی لیتفورد ـ ریس ( ترجمه زیر نظر عظیم وهابزاده ) صفحه 297

2. در حاشیه شاید جالب باشد به یاد آوریم بسیاری از خوارج ملعون نهروان دچار وسواسهای فکری و عملی شدید در مسائل اسلامی بوده اند.

 

 

تاثیر نماز بر احساس امنیت روانی

 

پس کدامیک از دو دسته مردم سزاوار به امنیت اند ( بگویید ) اگر می دانید ! ( بگو ) : کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ستم نیامیخته اند .

 

( سوره مبارکه انعام ـ آیه شریفه 82)

 

هر چند که در پزشکی و زیست شناسی امروزی واژه استرس به معنی هایی متفاوتی به کار می رود ، اما بر اساس تعریف “ هانس سلیه ” ( روانشناس مشهور ) استرس در پزشکی و روانپزشکی معمولا اشاره به موقعیت های روانی و اجتماعی متنوعی دارد که قادر به ایجاد بیماریهای جسمی و روانی و سایر اختلالات رفتاری است .

مطالعات “ هاروی برنر ” ( محقق برجسته استرس ) نشان می دهد که آمار مرگ و میر ، بیماریهای جسمی ، خودکشی و دیگرکشی ، پذیرش به بیمارستانهای روانی و زندانها و.. در میان افرادی که در معرض استرس های گوناگون بوده اند ،، به مراتب بیشتر از افراد عادی است .

از آنجا که زندگی انسانها در عصر حاضر ، با استرس های بسیار متعدد و گوناگونی همراه شده است و با توجه به این که لازمه زیستن و تداوم زندگی سازش پذیری و مقاومت در برابر استرس هاست ، لزوم برخورداری انسان از وسایلی که درجه مقاومت او را در مقابل استرس ها افزایش بخشند و احساس آرامش و امنیت روانی را در وجود او حکمفرما سازند ، بوضوح احساس می شود .

چنانچه با دقت کافی و استناد به شواهد آماری به مکانهایی که استرس های متعدد زندگی کار افراد را بدانجا می کشاند ( مکانهایی مثل مطب پزشکان ، بیمارستانهای جسمی و روانی ، قبرستان جوانمرگ ها !؟! ، زندانها و .. ) سری بزنیم متوجه می شویم که تعداد مذهبی ها ، در مقایسه با غیر مذهبی های حاضر در این قبیل جاها بسیار متفاوت است .

بعنوان مثال در کشور خودمان 90% محکومان زندانها را افراد بی نماز تشکیل می دهند . یا مثلا آمار بیماران بستری در بیمارستانها که با نماز بیگانه اند به طرز باورنکردنی بیش از اشخاص مقید به نماز است .

این موضوع نه فقط در کشورهای مسلمان ، بلکه در سرتاسر جهان عمومیت دارد . بعنوان مثال : بررسی جوامع “ هوتری‌” در آمریکای شمالی حاکی از آن بود که بروز اختلال روانی در آنها کمتر از سایر افراد جامعه است . جوامع هوتری نسبتا پایدار و منزوی هستند و در شرایط آرام کشاورزی و با عقاید دینی استوار زندگی می کنند .

بدین ترتیب می توان با فیلسوف بزرگ قرن اخیر “ لیمان ” هم عقیده بود ، آنجا که گفته است : “ دین و مذهب در زندگی به انسان اطمینان و تکیه گاه روحی می بخشد .” با این اوصاف “ نماز ” بعنوان برجسته ترین چهره ایمان ، نقش بزرگی در ایجاد امنیت روانی و توانایی مقابله با استرس ها در انسان ایفا می کند و اگر به یاد آوریم که بیش از 60% مراجعه کنندگان به بیمارستانهای عمومی ، در واقع از یک مشکل روانی رنج می برند و بیماریهای ( روان تنی ) در طب نوین روز به روز جایگاه مهمتری پیدا می کند ، می توانیم از دریچه تازه ای از نقش نماز در بیماریهای جسمی سخن بگوییم .

 

 

تاثیر نماز بر اختلال شخصیت اسکیزوئید (1)

 

برخی روانپزشکان ایرانی “ شخصیت منزوی ” را بعنوان بهترین ترجمه ، به جای “ شخصیت ” اسکیزوئید پیشنهاد کرده اند . چرا که مبتلایان به این اختلال ، عمری را در کناره گیری از اجتماع گذرانده اند و در نظر دیگران آدم هائی مردم گریز ، منزوی و تنها هستند . مطالعات آماری در ایالات متحده آمریکا ، احتمال این که از هر 100 آمریکایی حدود 7 نفر مبتلا به این اختلال باشند را مطرح کرده است که دلالت بر شیوع بالای آن دارد .

مبتلایان به این حالت اکثرا مشاغل انفرادی که حداقل تماس با دیگران را ایجاب می کند ، انتخاب می کنند و حتی برخی کارشبانه را به کار روزانه ترجیح می دهند تا مجبور به مدارا با افراد بیشتری نباشند .

این افراد آرام ، مردم گریز ، درون گرا و غیر اجتماعی هستند و ضمن کناره گیری و عدم دخالت در امور روزمره به دیگران چنان اهمیتی نمی دهند وشاید اگر مختصر ذوق ادبی هم داشته باشند ، با برداشتی سطحی از این بیت مشهور عارفانه ، پیوسته زمزمه می کنند :

 

دلا خوکن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد

سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد

 

همین وضعیت آنهاست که باعث می شود غیر از بستگان درجه یک ، دوستان نزدیک یا محرم خاصی نداشته باشند و علاوه بر آن هیچ میلی نیز برای ایجاد روابط نزدیک با دیگران در خود احساس نکنند .

 

روشهای مورد استفاده در روانپزشکی امروز برای درمان این عارضه اعم از روان درمانی ، گروه درمانی و یا حتی دارو درمانی ، به خصوص در شرایط و امکانات کشور ما چندان عملی و مورد استفاده و کاربرد نمی باشند .

اما چنانچه در پیشگیری و یا درمان این اختلال شایع شخصیت ، روش عملی بی نظیری را جویا باشیم ، کلمه درخشان “ نماز ” باز هم راهگشا خواهد بود .

توصیه مؤکد اسلام مبنی بر اقامه نمازهای واجب یومیه به جماعت و علاوه بر آن بانگ روح افزای نماز جمعه در فراخواندن به یک اجتماع شکوهمند و پر شور هفتگی بعنوان سمبل بزرگی از اصالت “ اجتماعی بودن ” و ترک رهبانیت در همه تعالیم اسلامی مطرحند و گویی همه این قبیل تعالیم ، خود به خود نمازگزار را از گوشه نشینی و تنهایی ، به بطن اجتماع می کشاند .

بعلاوه نکته مهم دیگری که در آموزشهای متعالی نماز در زدودن روحیه انزوا و مردم گریزی در انسان ، خودنمایی می کند ، این مطلب است که ضمایر سوره مبارکه “ حمد ” بعنوان ام الکتاب ” و هسته اصلی نماز و تعالیم اسلامی ، همگی به صورت جمع ادا می شوند : ( .. ایاک نعبد و ایاک نستعین ، اهدنا صراط المستقیم ) به قول استاد ارجمند و دوست بزرگوارم ، جناب آقای “ دکتر حسن توانایان فرد ” در کتاب ارزشمند “ بهره وری در آموزشهای نماز ” : “ این که نعبد می گوئیم و نه اعبد و این که نستعین می گوئیم و نه استعین ” ، به عبارت دیگر این که می پرستیم ” می گوئیم و نه می پرستم و “ کمک می جوئیم ” می گوییم و نه کمک می جویم ، یعنی ضمیر جمع به کار رفته و نه ضمیر متکلم وحده ، به این دلیل است که به ما بیاموزد ، در اسلام ، جمع مقدم بر فرد است .. ” این مطلب ، یعنی وجود ضمایر جمع و تکرار ” ما بودن ” و نه ” من بودن ” در جای جای نماز عمومیت دارد و در اساسی ترین اذکار نماز به چشم می خورد .

مثلا در سلام دوم نماز می گوئیم : ( السلام علینا و علی عباد الله الصالحین ) و یا حتی در معروفترین دعاهای مستحب در قنوت ، دعا می کنیم : ( ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار )

به این ترتیب ، نماز نه تنها از ابتلا به اختلال اسکیزوئید پیشگیری می کند ، بلکه توانایی دارد که مبتلایان به این عارضه را برای همیشه از کنج عزلت ، به قلب جامعه بکشاند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1. مطالب علمی این مقاله از ترجمه فارسی کاپلان ـ سادوک جلد سوم صفحات 278 + 275 ، گرفته شده است .

2.بهره وری در آموزشهای نماز ، صفحه 162

 

تاثیر نماز بر اختلال شخصیت نارسیتیک (1)

 

حضرت علی (ع) : نماز ، داروی تکبر است .

نارسیس ( نرگس ) نام پسر جوان افسانه ای است ، که در دوران کهن ، تصویر خود را در آب زلالی دید و یک دل نه صد دل ، عاشق خود شد !؟! و این داستان عجیب ، وجه تسمیه ای برای معرفی نوعی اختلال شخصیت موسوم به اختلال شخصیت خود شیفته narcissistic personality disorder) ( گردید .

افراد مبتلا به این اختلال ، با احساس عمیق اهمیت شخصی ، احساسات خود بزرگی بینی و به نوعی ، اعتقاد به بی نظیر بودن خودشان مشخص هستند ! این اختلال عمیق شخصیت که در اوایل بزرگسالی به ظهور می رسد ، روی افکار ، اعمال و رفتار شخص به شدت تاثیر می گذارد بدین نحو که آنان خود را آدم های خاصی می پندارند و انتظار دارند که به طور خاصی ، با آنان مدارا شود ، اینان هرگز تحمل انتقاد را ندارند و چنانچه کسی از آنان انتقادی بکند ، دچار خشم می گردند یا ممکن است چنان به رفتار خود اطمینان داشته باشند که شخص انتقاد کننده را جز

ابلهی به شمار نیاورند و نسبت به انتقاد او ، کاملا “ بی تفاوت باشند .

خودشیفته ها ، چنانچه مختصر استعداد ، یا اندک موفقیتی در زمینه ای داشته باشند در آن مورد به شدت مبالغه می کنند و انتظار دارند ، بدون هیچ دلیلی با آنها ، به صورت فردی بی نظیر . مخصوص و استثنایی رفتار شود !

این بیماران برای رسیدن به اهداف خود ، به راحتی از دیگران سوء استفاده می کنند و در اشتغال ذهنی دائم ، با مفاهیمی چون : موفقیت ، قدرت ، استعداد درخشندگی ، زیبائی و ایده آلیسم به سر می برند و پیوسته در پی شکار اظهارات محبت آمیز و تعریف و تمجید دیگران می باشند .

نمونه مبتلایان به این اختلال را ، در جامعه ما نیز بسیار می توان یافت ، مثلا “ کسانی که تصور می کنند ضرورتی ندارد آنها هم در صفی که دیگران منتظر ایستاده اند ، انتظار بکشند !

این تافته های جدا بافته ، که “ من ” خود بر همه چیز و بر همه کس ترجیح می دهند ، با عناوینی چون : از خود متشکر ، خودخواه ، مغرور ، از خود راضی و .. در جامعه ایرانی شناخته می شوند و بوسیله اینن صفت بد خود ، ناراحتی های متعددی را برای خود و اطرافیانشان ایجاد می کند .

به اعتقاد بسیاری از روانپزشکان “درمان اختلال شخصیت خود شیفته بی نهایت مشکل است ، چون برای پیشرفت درمان خود این افراد باید دست از خودشیفتگی بردارند “ که این کار راحتی نیست و در واقع هنوز ساخت داروی شیمیایی که بر “ عدم تعادل ناقل های عصبی ” مربوط به خودخواهی انسان غلبه کند هم ، ممکن نشده است .

اما پزشکان معنوی بشر ، از قرنها پیش ، راه حل های بی نظیر و درخشانی ، برای مقابله با خودخواهی و تکبر او ، پیشنهاد کرده اند که بنابرفرمایش حضرت علی (ع) در صدر این راه حلها

“نماز ” جای دارد .

در شماره گذشته گفتیم که در سرتاسر اذکار نمازهای یومیه ، ضمایر متکلم مع الغیر ( جمع ) به جای ضمایر متکلم وحده ( مفرد ) بکار رفته است . بدین معنی که پیوسته “ ما بودن ” و نه

“ من بودن ” در آموزش های نماز ، تکرار و تلقین می گردد و این موضوع در رفع بسیاری از اختلالات پیچیده شخصیت ، از جمله اختلال شخصیت اسکیزوئید ( منزوی ) ، اختلال شخصیت ضد اجتماعی ، اختلال شخصیت اسکیزوتایپی ( اسرار آمیز ) ، اختلال شخصیت خودشیفته و .. نقش مهم و اساسی دارد . چرا که در همه این اختلالات که ما به شرح مختصر برخی پرداخته این ، اصالت یافتن و تفوق “ من ” نسبت به “ ما ” زیر بنای اختلال به حساب می آید .

در حالیکه در جریان “ نماز ” این “ ما ” ست که اهمیت می یابد و “ من ” بودن انسان ( به عنوان مثال خودخواهی و تکبر او ) به فراموشی سپرده می شود .

اما جالب اینجاست که اشاره کنیم که در اذکار نماز تنها یک جاست که سخن از “ من ” به میان می آید و آن زمانی است که بنده ناتوان در نهایت ذلت در مقابل پروردگار خود ، کرنش می کند ( رکوع ) پس آن گاه خود را در مقابل آفریننده خویش به خاک می اندازد و به سجده می رود و نغمه سر می دهد : سبحان ربی الاعلی و بحمده و “ سجده ” در روایات بالاترینمرتبه قرب نمازگزار ، به پروردگار معرفی شده است .(2) و شاید سخن گفتن از “ من ” در لحظاتی سرشار از خشوع و هنگام افتادن به خاک و فلسفه آن که سجود نزدیکترین لحظه بنده به خدا معرفی شده است . این

نکته باشد که “ من ” را باید از میان برداشت و به خاک سپرد تا به “ او ” نزدیک شد . به قول ملامحسن فیض کاشانی (ره) :

با من بودی ، منت نمی دانستم

یا من بودی ، منت نمی دانستم

چون “ من ” شدم از میان ، تو را دانستم

تا من بودی ، منت نمی دانستم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1. مطالب علمی این مقاله از جلد سوم ترجمه فارسی کاپلان ـ سادوک ، صفحات 286 ـ 284 اقتباس شده است .

2.پرتوی از اسرار نماز ـ اثر حاج شیخ محسن قرائتی ـ صفحه 174



نویسنده » مهدی خیرالهی » ساعت 9:27 عصر روز یکشنبه 86 دی 23